همه دانش به کار بستن آن است . [امام علی علیه السلام]

جهت اطلاع از تنظیمات و ویــــرایش این قالب اینجا را کلیک کنید.

.:: کلیک کنید ::.

1- نمازهای یومیه را در پنج وعده بخوانید و نماز شب را حتما بپای دارید.

2- اوقات خواب خود را کم کنید و بیشتر قرآن بخوانید (بویژه سور? مزّمّل).

3- راس ساعت مقرر که بیدار می شوید ، دیگر نخوابید.

4- روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه بگیرید.

5- کم خوری را پیشه کنید ( خود را به خوردن شیر ، خرما و حلوا عادت بدهید ).

6- در مجالس و میهمانیهای باشکوه که فقرا به آن راه ندارند شرکت نکنید و خود نیز چنین مجالسی نداشته باشید .

7- برای عهد و پیمان اهمیت فوق العاده قائل باشید .

8- به تهیدستان انفاق کنید.

9- از مواضع تهمت دوری کنید.

10- دل به دنیا نبندید و آن را بر دستور خدا ترجیح ندهید.

11- لباس ساده بپوشید و از پوشیدن لباس رنگی خودداری کنید.

12- از نظر مادّی به پایینتر از خود و از نظر معنوی به اولیاء الله بنگرید.

13- کار نیک خود را فراموش کنید و گناهان گذشت? خود را به یاد بیاورید.

14- زیاد صحبت نکنید و دعاها را زیاد بخوانید ( بخصوص دعای روز سه شنبه را ).

15- اول هر ماه ، خرج یک روز خود را صدقه بدهید [ شاید الان بتوان گفت به صندوق صدقات بریزید].

16- دانشهای فنی (بویژه رانندگی ،  مکانیک و رادیو تلویزیون) را فرا بگیرید .

17 - به ورزش بخصوص کوهنوردی و شنا اهمیت بدهید.

18 - از اخبار روز مسلمین و جهان با خبر شوید ( هر روز حداقل یک بار اخبار کامل را بشنوید).

19- بیشتر مطالعه کنید.

البته هر کدام از علما و بزرگان به فراخور مطالعات خود و ظرفیتهای طرف مقابل خود ، دستور العملهایی دارند که با مراجعه به سخنان یا کتابهای آنان می توان از نسخه های معنوی آنان نیز استفاده کرد و شاید در روزنوشتهای بعدی بتوان  برخی از آنها را یاد آور شد اما به عنوان حُسن ختام این بحث که دستور العملهای امام خمینی است ، یک نکت? دیگر از امام به نقل از عروسشان خانم فاطم? طباطبایی اضافه می کنم که در شمار? 168 مجل? شاهد بانوان آمده است :

"یکی از مسائلی که امام در روزهای آخر به من توصیه می کردند ، خواندن "دعای عهد" است . امام می فرمودند : صبحها سعی کن این دعا را بخوانی ، چون در سرنوشت دخالت دارد".



کلمات کلیدی :

شهید 14 ساله زینب (میترا) کمایی به سال 1346 در آبادان به دنیا آمد؛ پدرش به نام­ های ایرانی علاقه داشت و اسم او را «میترا» گذاشت؛ وقتی او بزرگ شد، از نامش ناراضی بود و به همین خاطر آن را به «زینب» تغییر داد.

خانواده کمایی با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و محاصره آبادان، به اصفهان رفتند اما برادر و خواهران زینب همچنان در آبادان مقاومت می کردند؛ زینب در سال 1359 به رغم آوارگی در شهر جدید و فرصت تحصیل سه ماهه، با موفقیت پایه سوم راهنمایی را گذراند.

زینب با آن که در «شاهین­ شهر» غریب بود اما فعالیت­ های مذهبیِ خود را در آن شهر شروع کرد؛ علاوه بر فعالیت های متعدد فرهنگی، برنامه های خودسازی را نیز لحظه ­ای فراموش نمی­ کرد. نمودار برنامه خودسازی یک هفته­ ای­ این دانش آموز، مؤید این مطلب است.

فعالیت های مذهبی زینب، مورد غضب منافقین قرار گرفته بود و این کوردلان در آخرین نماز مغرب اسفند­ ماه سال 1360 هنگام بازگشت از مسجد او را ربودند؛ سپس با گره زدن چادرش او را خفه کرده و به شهادت رساندند.

پیکر مطهر زینب، سه روز بعد پیدا شد و با پیکرهای غرقِ به خون 360 شهید عملیات «فتح المبین» در اصفهان تشییع و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.


مادر این شهید 14 ساله درباره دفتر خودسازی زینب، این گونه روایت می کند: زینب در دفتر خودسازی خود جدولی کشیده بود که بیست مورد داشت؛ از نماز به موقع، یاد مرگ، همیشه با وضو بودن،  خواندن نماز شب، نماز غفیله و نماز امام زمان(عج)، ورزش صبحگاهی، قرآن خواندن بعد از نماز صبح، حفظ کردن سوره های قرآن کریم، دعا کردن در صبح و ظهر و شب، کمتر گناه کردن تا کم خوردن صبحانه، ناهار و شام.

دخترم جلوی این موارد ستون هایی کشیده بود و هر شب بعد از محاسبه کارهایش جدول را علامت می زد؛ من وقتی جدول را دیدم به یاد سادگی زینب در پوشیدن و خوردن افتادم به یاد آن اندام لاغر و نهیفش که چند تکه استخوان بود، به یاد آن روزه های مداوم و افطارهای ساده، به یاد نماز شب های طولانی و بی صدایش، به یاد گریه های او در سجده هایش و دعاهایی که در حق امام خمینی(ره) داشت.

زینب در عمل، تک تک موارد آن جدول خودسازی و خیلی از چیزهایی که در آن جدول نیامده بود را رعایت می کرد.



کلمات کلیدی :

خودسازی در سیره ی حضرت علی (ع)
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/27:: 10:20 عصر

پسرم!همانا تو را به ترس از خدا سفارش میکنم که پیوسته در فرمان او باشی،ودلت را با یاد خدا زنده کنی،وبه ریسمان او چنگ زنی،چه وسیله ای مطمئن تر از رابطه تو با خداست؟اگر سر رشته آن را در دست گیری.دلت را با اندرز نیکو زنده کن،هوای نفس را با بی اعتنائی به حرام بمیران،جان را با یقین نیرومند کن،و با نور حکمت روشنائی بخش،و با یاد مرگ آرام کن،به نابودی  از او اعتراف گیر،وبا بررسی تحولات ناگوار دنیا به او آگاهی بخش،واز دگرگونی روزگار،وزشتی های گردش شب وروز او را بترسان،تاریخ گذشتگان را بر او بنما،وآنچه که بر سر پیشینیان آمده است به یادش آور.در دیار و آثار ویران رفتگان گردش کن،و بیندیش که آنها چه کردند؟و از کجا کوچ کرده،ودر کجا فرود آمده اند؟از جمع دوستان جدا شده وبه دیار غربت سفر کردند،گویا زمانی نمی گذرد که  همه ما هم یکی از آنانیم!پس جایگاه آینده را آباد کنیم،آخرت را به دنیا نفروشیم،وآنچه نمی دانی مگو،وآنچه بر تو لازم نیست بر زبان نیاور،ودر جاده ای که از گمراهی آن می ترسی قدم مگذار،زیرا خودداری به هنگام سرگردانی وگمراهی،بهتر از سقوط در تباهی هاست.



کلمات کلیدی :

شهیدی که گمنام ماند
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/27:: 9:52 عصر


هوا صاف بود؛ مشغول جستجو بودم؛ داخل گودال یک پوتین دیدم؛ متوجه شدم یک پا داخل پوتین قرار دارد! با بیل وارد گودال شدم؛ قسمت پایین پای شهید از خاک خارج شد؛ خاک‌ها حالت رملی و نرم داشت؛ شروع کردم به خارج کردن خاک‌ها؛ هر چه خاک‌ها را بیرون می‌ریختم بی فایده بود؛ خاکها به داخل گودال برمی‌گشت!

ناگهان هوا بارانی شد؛ آن‌قدر شدت باران زیاد شد که مجبور شدم از گودال بیرون بیایم؛ به نزدیک اسکان عشایر رفتم؛ کمی صبر کردم؛ باران که قطع شد، دوباره به گودال برگشتم؛ تا آماده کار شدم صدای رعد و برق آمد؛ باران دوباره با شدت شروع شد؛ مثل اینکه این باران نمی‌خواست قطع شود؛ دوباره به زیر سقف برگشتم؛ همه خاک‌هایی که با زحمت از گودال خارج کرده بودم، به گودال برگشت؛ گفتم: این که از آسمان می‌بارد سنگ که نیست! می‌روم و زیر باران کار می‌کنم اما بی‌فایده بود.

هر چه که از گودال خارج می‌کردم، دوباره برمی‌گشت؛ یکی از عشایر حرفی زد که به دل خودم هم افتاده بود؛ «او نمی‌خواهد برگردد! او می‌خواهد گمنام بماند». سوار ماشین شدم و برگشتم. در مسیر برگشتم و دوباره به گودال نگاه کردم. رنگین کمان زیبایی درست از داخل آن گودال ایجاد شده بود.



کلمات کلیدی :

شیوه جذب تروریست.
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/27:: 9:47 عصر

شیوه های جذب تروریست در سوریه!/ کارتون: عباس گودرزی



کلمات کلیدی :

به بهانه راستی خانمی راستگو
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/27:: 8:14 عصر

        بسم الله الرحمن الرحیم


بارها سعی کرده ام در سیاست بازی های کثیف برخی سیاسیون وارد نشوم لیکن بعضا چنان اخلاق و شرافت ایرانی اسلامی مان را در معرض خطر می بینم که چاره ای جز ورود در این مسائل ندارم.

پس از جلسه انتخاب شهردار  تهران و پیروزی محمد باقر قالیباف در رقابتی نفس گیر در برابر محسن هاشمی متاسفانه شاهد بدترین و زننده ترین  رفتار های سیاسی  ممکن در نوع خود در تاریخ کشورمان بودیم.

از آنجا که سر کار خانم الهه راستگو خارج از تحکم و دستور حزبی خود ، رایی خلاف نظر هم حزبی هایش و البته بنا بر آنچه اعلام نمود  رای ایشان در راستای سوگند کاری و مسئول دانستن خود در برابر خدا و مردم بوده است امروز زیر شدید ترین بمب باران های سیاسی و اتهام های نابخردانه و دور از اخلاق قرار گرفته است...

آخر کدام اصلاح طلب و کدام اصول گرا ؟؟؟

بنده این ها را بازی سیاسی بیش نمی دانم برخی از همین آقایان به ظاهر اصول گرا و اصلاح طلب چنان بعضا رنگ عوض می کنند که نمی توان فهمید کدام سوی معرکه هستند؟

و ظاهرا نرخ نان می گوید امروز کدام سو  بایستند

راستش را بخواهید در بررسی شکلی و ماهوی جریان انقلاب اسلامی هر کار کردم ، جایی برای اصلاح طلبان و اصول گرایان بیابم به در بسته خوردم و چه کنم وقتی قرآن نیز این تفکر را بر نمی تابد و دوحزب را بیشتر به رسمیت نمی شناسد  حزب شیطان و حزب خدا ...

با ور کنید نمی فهمم این دو چه تفاوتی با هم دارند وقتی قرار است به آرمان های انقلاب جامه عمل پوشاند...

بگذریم...

این داستان باعث شد که 4 سالی به گذشته باز گشته و مقاله ای را که قبلا منتشر نموده بودم را به این بهانه و البته با اندکی تغییر باز خوانی کنم.  

تقدیم به راستگو ترین ها....

 

 "اسلام سیاسی" یا "سیاست اسلامی" و عباراتی از این دست سالهاست که در کانون توجه اندیشمندان سکولار ، روشنفکران  و روشن مابان دینی  قرار گرفته است و البته  بنده نیز قصد پرداختن به آن را ندارم لیکن  چند سالی است که  جریانات سیاسی وقاحت را به جایی رسانده اند که حتی اهل بیت علیهم السلام را نیز هم حزبی خود تلقی می کنند و سعی در مصادره فرهنگی ، سیاسی  ایشان و تطبیق عملکرد خود با آن بزرگواران دارند ، و هراز چند گاهی تحلیل های بعضا عجیبی را روانه بازار مکاره سیاست می کنند که عجایب هفتگانه جهان را به تعظیم وا می دارد!

 

فی المثل تعابیری که از سید الشهدا نقل می نمایند را اگر در یک جا جمع کنید شخصیتی عجیب از امام حسین (ع) در ذهنتان نقش می بندد که  گویی مجمع الاضداد است و به عبارتی بهتر هرکسی از ظن خود یار حضرت شده است وایشان را که دوست و دشمن در فضیلتش سخنها سرداده اند را مصادره شخصیتی می کنند ، در حالی که امام حسین نوری فرای تمامی این ظلمتها ، سیاست بازی های کثیف و بعضا یزیدی است. 

در برهه ای ایشان را اصلاح طلب دانستند ، عده ای دیگر گفتند حسین (ع) اصول گرا بود و واپسین تر امام آزادگی را مرتجع پنداشتند .

لذا بررسی سیره سیاسی حضرت از این حیث حائز اهمیت بوده و این شبهات را رفع خواهد نمود.

حضرت ، هدف از قیام خود را اینگونه معرفی می فرمایند:

"لم اخرج اشرا ولابطرا ولا مفسدا ولا ظالما ، وانما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی"

ترجمه:

"همانا من به منظورتباهگری و خود خواهی وفساد وستمگری حرکت نکرده ام ، تنها برای اصلاح امت جدم رسول خدا قیام نموده ام".

آنگونه که از بیان ایشان  پیداست سید الشهدا یک مصلح اجتماعی است که در راه اصلاح امت و جامعه نبوی حاضر است از هر آنچه دارد بگذرد و حقیقتا نیز چنین شخصی الگوی" اصلاح طلبی " و رفورمیسم است.

اما در جایی دیگر نیز هدف از قیام شریف خود را توجه دادن  مردم به اصول فراموش شده سیره جدش رسول الله و پدرش امیر المومنین  معرفی می کند (اسیر بسیره جدی و ابی ) و صد البته که چنین شخصی آنگونه که از کلام و رفتارش پیداست نمونه والای یک انسان "اصول گرا" است .

اما تمام این موارد آنجا جالب می شود که رجز خوانی  حضرت در روز عاشورا را نیز به آن اضافه کنیم :

«الموت اولی من رکوب العار

 والعار اولى من دخول النار»

«انا الحسین بن علی

 احمی عیالات ابی

آلیت ان لا انثنی

 امضی على دین النبی»

 

ترجمه:

«مردن از آلودگی به عار و ننگ بهتر است، و عار و ننگ از ورود به آتش بهتر.»

«من حسین فرزند علی هستم، از خاندان پدرم حمایت می‌کنم، سوگند خورده‌ام که به دشمن پشت نکنم؛ و پیرو دین نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) باشم.»

آنگونه که پیداست حضرت در بند آخر رجزشان « امضی على دین النبی »  از فعل "امضی" استفاده می فرمایند : که از ریشه "مضی و ماضی" به معنی "گذشته" گرفته شده است. و مراد ایشان این است که دین نبی را به گذشته باز می گردانم و این همان است که در لغت " ارتجاع"  و بازگشت خوانده   می شود ، یعنی شخص به هیچ وجه خواهان تغییر امور نیست و در صورت هرگونه تغییر آن را به حالت پیشین خود بازمی گرداند.

آخر چگونه است که فردی از یک سو مصلح اجتماعی باشد و از سویی دیگر در مقابل هرگونه تغییری تا پای جان بایستد و دار و ندار خود را در این راه بگذارد.

البته مشکل از ماست که چون به مزخرفات سیاسی و تحلیل های تک بعدی خو گرفته ایم ، وسعت دریایی ، نور پاک و بی آلایش حسین (ع) در تنگنای کوچک ذهنمان نمی گنجد.

امام حسین قیام کرد تا بدعتهایی را که در دین جدش وارد کرده بودند بزداید  و جامعه را از لوث بدعتها و بدعتگران پاک نموده  و آن را اصلاح کند (اصلاح طلبی) و دوباره امت جدش را به ارزشها و اصول ناب محمدی که فرسنگها از آن فاصله گرفته بودند  باز گرداند (اصول گرایی).

اگر ارزش های  نیکو که به اصول بنیادین اجتماعی بدل شده است آسیب دید بر همگان واجب است تا جامعه را اصلاح نموده و اوضاع را به صورت اولیه بازگردانند.همانگونه که رهبر انقلاب فرمودند : ما اصلاح طلبان اصولگرا و اصولگرایان اصلاح طلب می خواهیم .

چه اصلاح طلبی بهتر از این که جامعه دچار انحطاط را به ارزشها و اصول اسلام ناب محمدی  باز گردانیم  و چه اصول گرایی بهتر از این که در صراط مستقیم و اصولی مان ، پویا و دینامیک به پیش برویم.

نه اینکه به بها و بهانه  اصلاح طلبی هر منکر و و بوزینه بازی را بر منبر پیامبر ببینیم و آنرا گزار از سر ناچاری اجتماعی و رفرمیسم بنامیم و از سویی دیگر به بهانه اصول گرایی در مرداب رکود ، جمود و فسیل گرایی غرق شویم .

بگذارید جان مطلب را بگویم :

به خدا سوگند قصدم از از باز نگارش این متن دفاع یا رد حزب و جریان خاصی نیست کما اینکه بنده مکررا مورد نوازش هر دو طرف قرار گرفته ام و هیچ علقه ای به طرفین این دعوا ندارم بلکه باید گفت حقیقت این است :

اصول گرایی و اصلاح طلبی دسته بندی صحیح سیاسیون ما نیست بلکه ایشان بسته به  پاسخ  به جمله زیر دسته بندی می شوند:

به نظر شما چه رابطه ای بین جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی وجود دارد؟ و کدام یک برای شما ارجحیت دارد؟(البته ما پیش تر دیدگاه خود مان را در سخنرانی با موضوع رییس جمهور علوی اعلام کرده ایم)

عزیزان   وسعت لا یتناهی حسین (ع) در خواسته های  اندک و پست  سیاسی بازی مصادره شدنی نیست .

 نام حسین مقدس تر از آن است که بازیچه هرزگی سیاسی برخی آقایان شود ،   او فرزند همان پدری است که دنیا با همه فریبندگی اش در نزد وی از لاشه خوک در دهان جذامی بی ارزش تر بود و در عین حال برای اصلاح چنان دنیایی لحظه ای آرام نگرفت.

 و صد البته تاریخ به ما ثابت کرده است که دست آویز قرار دادن نام و رسم  حسین (ع) در این دنیایی که محل قرار نیست هیچگاه عاقبت نکویی برای دست آویزان نداشته است که حسین خون خداست و خدا خونخواه اوست.

والسلام علی من اتبع الهدی


به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجت (عج) که صد البته نزدیک است.



کلمات کلیدی :

همش میخواست فرار کنه...
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/27:: 8:7 عصر

افسران - همش میخواست فرار کنه...



کلمات کلیدی :

به گزارش گروه دانش و فناوری قدس آنلاین، این مکالمه ی دراز و شدیدالحن به مدت 15 دقیقه قبل از در خواست سرپرست هواپیما برای خاموش کردن کلیه‌ی ابزار الکترونیکی و اخطار سه باره‌ی مهماندارهواپیما به طول انجامید.

کاش می‌توانستم بگویم که این یک رخداد کمیاب است، اما متاسفانه وقایع جامعه چیزی به غیر از این را نشان می‌دهد. چقدر شما خودتان را تحت تاثیر گفت‌وگوی خصوصی دیگران در مجامع عمومی می بینید؟

ژاکین ویتمور(Jacqueline Whitmore) نویسنده‌ی کتاب «آماده برای موفقیت» و بنیان‌گذار ادب در تلفن همراه، می‌گوید: در تجربه‌ی من سوء استفاده از تلفن همراه در کسب و کارهای امروز شایع است و عدم ایجاد مرز و مکان برای آن باعث می‌شود که این تکنولوژی نه چندان نوظهور بر روی رفتار شما و دید دیگران نسبت به شما تاثیر بگذارد. اغلب افرادی که در بین راه با تلفن همراه خود گفت‌وگوی کاری می‌کنند، دچار این گونه کج اخلاقی‌ها می‌شوند.

اگر این بار کسی را در حال مکالمه با شرایط بالا دیدید، می‌توانید برای او ایده‌های بزرگ زیر را شرح دهید و البته اگر خودتان یکی از این افراد هستید حتما به 4 توصیه‌ی زیر عمل کنید:

1.این رفتار مسری است:

در یکی از شمارگان نشریه Human Ethology Bulletin آمده است که آداب و رسوم اشتباه در گفت‌وگوی تلفن همراه مسری است و روی اطرافیان تاثیر منفی می گذارد. دفعه‌ی بعد برای صحبت کردن با گوشی همراهتان خود را به جای اطرافیان قرار دهید و لحن صحبت کردن خود را بسنجید، با این کار از این روش گفت‌و‌گو، شرم خواهید کرد.

2.عدم رعایت قوانین باعث کاهش محبوبیت شما می‌شود:

قوانین و مقررات ابتدایی شما را از محیط اطرافتان آگاه می‌سازند و همچنین به شما یاد آوری می‌کند گوشی خود را در همایش‌ها روی سکوت قرار دهید و یا در حال تماشای تاتر، محل عبادت، در انجمن‌های عمومی و دادگاه‌ها به تماس‌هایتان پاسخ ندهید. اما فراتر از این توصیه‌های آشکار به یاد داشته باشید که طریقه‌ی گفت‌وگوی شما نشان دهنده‌ی شخصیت شما و شخصیت کاری شما است و زمانی که شما با تلفن همراه‎تان صحبت می‌کنید، توجه‌ همه معطوف به شما خواهد بود.
بنابر تحقیقات دانشگاه Essex استفاده از تلفن همراه ممکن است بر روی روابط شما با دیگران اثرات منفی داشته باشد. یکی از یافته‌های علمی نشان می‌دهد که اگر شما گوشی همراه تان را بدون هیچ استفاده‌یی در دستتان نگه دارید، می‌تواند برای ارتباطات بین شما و دیگران مضر باشد.

3.مکان امنی پیدا کنید:

مردم فراموش می‌کنند که در یک محل عمومی قرار دارند و اطلاعات شخصی خود را در یک گفت‌وگوی خشن فریاد می زنند. اگر شما در حال انجام یک مکالمه هستید که رابطه‌ی بسیاری با احساسات شما دارد(چه احساسات عاشقانه و چه احساسات خشمگینانه) بهتر است یک جای ایمن برای ادامه دادن به گفت‌وگویتان انتخاب کنید. نمایش‌های خشمگین در مجامع عمومی چهره‌ی شما را برای مردم غیر حرفه‌یی نشان می دهد و افراد از شما به عنوان یک فرد بدون ثبات اخلاقی یاد می کنند.
پس تلاش کنید برای تماس‌های خود زمانی را در نظر بگیرید که در یک مکان امن به سر می‌برید. خیلی از مجامع عمومی مانند هواپیما، بیمارستان‌ها و سالن‌های نمایش دارای یک سری قوانین خاص منع کننده‌ی استفاده از تلفن همراه هستند. بهترین استراتژی این است که برای تماس‌های خود زمانی را برنامه‌ریزی کنید که در یک موقعیت امن به سر می‌برید و بدون نگرانی از ایجاد مزاحمت برای دیگران به تماس‌های خود پاسخ دهید.

4.فریاد نزنید:

تلفن‌های ثابت، توسط یک میکروفن درگیرنده، صدا را قوی‌تر و برای گوشی شما می‌فرستد و به شما این امکان را می‌دهد تا حجم واقعی صدای خود را در طول مکالمه بشنوید. اما در تلفن همراه هیچ بزرگنمایی وجود ندارد و شما تنها صدایی که از دهانتان بیرون می‌آید را می‌شنوید. به همین دلیل بیش‌تر ما وقتی که با تلفن همراهمان مکالمه داریم، نمی‌دانیم که چقدر بلند صحبت می کنیم. از مکالمه با صدای بلند اجتناب و از یک لحن آرام‌تر در هنگام گفت‌وگو با گوشی همراه استفاده کنید.



کلمات کلیدی :

جناب آقای وزیر بهداشت جدید
در این کشور رسم است که همه وزرا همان روز نخست که پست را تحویل می‌گیرند، می‌گویند: «ویرانه‌ای را تحویل گرفتیم!» اما شما نمی‌توانید این را بگویید، چون وزارت بهداشت ویرانه نیست. قشنگ صاف شده و هیچی از آن نمانده.
شاید باور کردن این موضوع برای شما دشوار باشد، اما می‌توانید از مدیریت فروشگاه‌ها بپرسید تا مطمئن شوید. گروهی از مردم ایران کاندوم را یواشکی داخل جیب‌شان می‌گذارند و پول آن را نمی‌پردازند و بیرون می‌روند. این به قدرت خرید آنها و قیمت این کالا ارتباطی ندارد. بخشی از جامعه خجالت می‌کشد بسته‌های کاندوم را روی نوار نقاله صندوق فروشگاه بگذارد و این موضوع تا حدی برایش آزاردهنده است که به سرقت آن تن می‌دهد و مبلغ کالا را همان‌جا داخل صندوق صدقات می‌اندازد تا شاید گناهی مرتکب نشده باشد. علت این است که تبلیغات کاندوم محدود یا شاید در بسیاری موارد، ممنوع است. ما درباره همه چیز با یکدیگر تعارف و رودربایستی داریم. شما با مردم، مردم با شما… همه با همه… 
آقای وزیر بهداشت جدید!
ما در کشوری زندگی می‌‌کنیم که پنداشته می‌شود تبلیغات محیطی و رسانه‌ای کاندوم، عرف جامعه را می‌شکند و مردم را به سوی فساد اخلاقی و رواج بی بند و باری جنسی هل می‌دهد.
قانون اصناف می‌گوید که پیرایشگاه‌ها، آرایشگاه‌ها و دندانپزشکی‌ها می‌بایست حتما از دستگاه اتوکلاو استفاده کنند. تصور می‌کنید چند درصد از آنها دستگاه اتوکلاو را خریده‌اند؟ البته فقط خریدن و داشتن، مهم نیست. از این میان چند درصد از این دستگاه استفاده می‌کنند؟
اتوکلاو، ابزار پزشکی را استریل می‌کند و تنها راه از بین بردن تجهیزات آلوده به ویروس‌هایی چون اچ‌آی‌وی ایدز است به طوری که احتمال انتقال آن را به صفر می‌رساند. در اعمال دندان‌پزشکی خطر انتقال بسیاری از عفونت‌های دیگر نیز وجود دارد که از ویروس ایدز بسیار مقاوم‌تر هستند. حال تصور می‌کنید دندان‌پزشکان چقدر اتوکلاو را جدی می‌گیرند؟ آیا آنها ابزارهای کارشان را پیش از آن که بیمار جدید روی یونیت دراز بکشد، ضدعفونی کرده‌اند؟
یادآوری این ماجرای واقعی، همیشه وحشتناک است:
مردی که مبتلا به HIV ایدز بود، تعریف می‌کرد وقتی یک روز از درد دندان کلافه شده و به مطب یک دندان‌پزشک رفته، هنگامی که گفته مبتلا به ایدز است و می‌بایست پس از تمام کارش همه ابزار استفاده شده حتما استریل شوند، دندانپزشک او را از آنجا بیرون انداخته. آن آقا ناراحت شده و به خانه رفته، اما از شدت درد دندان نتوانسته تا صبح بخوابد و روز بعد دوباره به یک مطب دیگر رفته، ولی اتفاق قبلی باز هم تکرار شده و دندان‌پزشک دوم هم درمان را قبول نکرده. آقایی که از او صحبت می‌کنیم وقتی قدم داخل مطب سوم گذاشت، نگفت که مبتلا به HIV ایدز است تا بتواند از درد دندان خلاص شود. او اکنون مطمئن است بیماران بعدی که به آن مطب مراجعه کرده‌اند، بدون شک به ویروس مبتلا شده‌اند. این ماجرا واقعی بود.
آقای وزیر بهداشت جدید!
اگر دستگاه اتوکلاو تجهیزات پزشکی را ضدعفونی می‌کند، پس چرا آن دو دندان‌پزشک از پذیرش بیمار مبتلا به ویروس خودداری کردند؟ آیا اگر من هم روزی متوجه شوم که به ایدز مبتلا هستم، حتی اگر حرف مردم برایم مهم نباشد، باید از جامعه پزشکان نیز قطع امید کنم و به غارنشینی روی بیاورم یا خودکشی کنم؟
آقای وزیر بهداشت جدید!
این داستان را بخوانید:
www.book-dl.ir/?p=464
و این ویدئو را در یوتیوب ببینید:
www.youtube.com/watch?v=obQ7Yv5tZ4w
با احترام
فرورتیش رضوانیه
بیست و هفتم شهریورماه 92


کلمات کلیدی :

صرفا برای حقوق بشر
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/27:: 7:44 عصر

بسمه تعالی

سلام.

همه جای دنیا وقتی اسیر میگیرند از آن برای تبادل و یا گرفتن امتیاز استفاده میکنن اما در سوریه برای رفتن به بهشت سر میبرند.

عکس خلبان بالگرد سوری.بخوانید:

گروهک "دولت اسلامی عراق و شام" که از آن با نام اختصاری "داعش" یاد می شود پس از به گروگان گرفتن سرهنگ «منیر صقور» یکی از خلبانان بالگرد سوری سر وی را از بدنش جدا کردند.

به گزارش ابنا، یک بالگرد سوری از نوع ام آی 17 راس ساعت 14:20 دقیقه روز دوشنبه وارد حریم هوایی ترکیه شد که در راس 14:25 دقیقه و پس از شلیک موشک جت های جنگنده این کشور در اراضی سوریه سقوط کرد.

پس از بررسی‌های دقیق مشخص شد که این بالگرد اشتباها وارد حریم هوایی ترکیه شده است و مسافت بسیار کمی را در حریم هوایی ترکیه طی کرده بود و بلافاصله پس از دریافت دستور از طرف سوریه حریم هوایی ترکیه را به مقصد سوریه ترک کرد اما بلافاصله پس از اقدام به خروج از ترکیه نیروی هوایی این کشور مستقیما بالگرد مذکور را هدف قرار داد تا این بالگرد در اراضی داخلی سوریه سقوط کند.

«رمی عبدالرحمان» مدیر دیدبان حقوق بشر سوریه از به گروگان گرفته شدن یکی از خلبانان این بالگرد خبر داده بود و گفته بود که از سرنوشت خلبان دیگر اطلاعی در دست نیست.



کلمات کلیدی :

<   <<   31   32   33   34   35   >>   >