چشمها پیش قراولان دلهایند . [امام علی علیه السلام]

جهت اطلاع از تنظیمات و ویــــرایش این قالب اینجا را کلیک کنید.

.:: کلیک کنید ::.

وسائل ارتباط جمعی و رسانه در اختیار اینها میگذارند؛ در کجا؟ در آمریکا! در کجا؟ در لندن! آن تشیّعی که از لندن و از آمریکا بخواهد برای دنیا پخش بشود، آن تشیّع به درد شیعه نمیخورد. رهبران دینی تشیّع و بخصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، امام بزرگوار و دیگران، این همه تأکید میکنند بر حفظ اتّحاد امّت اسلامی و برادری مسلمانان با یکدیگر، آن‌وقت یک عدّه‌ای - کاسه‌ی داغ‌تر از آش - دنبال آتش‌افروزی، دنبال ایجاد درگیری و اختلاف [هستند]. این همان چیزی است که دشمن میخواهد؛ این همان چیزی است که دشمنان دنیای اسلام که نه شیعه‌اند، نه سنّی‌اند، نه این را دوست دارند، نه آن را دوست دارند، دنبالش هستند. اینها را باید بفهمیم، اینها را باید توجّه کنیم.



کلمات کلیدی :

یا حسین!
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/21:: 11:16 صبح

افسران - آیت الله حائری شیرازی



کلمات کلیدی :

نشانه ریاکار
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/21:: 11:15 صبح

افسران - دو تا بد



کلمات کلیدی :

دستکش مخملی
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/21:: 10:47 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 


دستکش مخملی


گفت : نظرتان در مورد ارتباط و شروع مذاکره در دولت جدید با امریکا چیست

گفتم : چه عرض کنم ظاهراً بوهایی شنیده می شود

گفت : آری رایحه اش نیکوست.

گفتم: نه عزیزم خر داغ می کنند

گفت: می گویند دیوار بی اعتمادی بین ما و امریکا بلند است

گفتم : بله درست می فرمایید اما ظاهرا برخی می گویند از دیوار برلین که بلند تر نیست

گفت : پس شدنی است

گفتم : آری هر کاری شدنی است منتها اگر مفصل هایت زیر اهرم های چدنی اش نشکند

گفت : مخملی است

گفتم : پخمه ای

گفت: من فکر می کنم شدنی است

گفتم : چگونه؟

گفت: مثالی بزنم ؟

گفتم : بزن!

گفت : فرض کن در اجلاس آتی نیویورک میز ایران و امریکا نزدیک هم باشد ، اوباما از جلوی میز ایران گذر کند و رییس جمهور کشورمان که مدت ها روی صندلی نشسته و کمرش درد گرفته در همان لحظه تصمیم بگیرد بلند شود و استخوانی و کمری راست کند ، از قضا اوباما این قیام را پس از سالها قعود ایرانیان به فال نیک بگیرد و خوش و بشی با رییس جمهورمان کند و دستی هم من باب تالیف قلوب دراز نماید و قبول کن که رد کردن دستش بی ادبی است و به همین سادگی اولین آجر  دیوار سی و اندی ساله بی اعتمادی  فرو می ریزد!!!

گفتم : پخمه ای

گفت : ببین و تماشا کن!!!

گفتم :




به امید ظهور مولی و سرورمان حضرن حجت (عج) که صد البته نزدیک است


کلمات کلیدی :

یا من اسمه دوا و ذکره شفا

چندی پیش در یکی از سایت ها خواندم که وزیر امور خارجه (تنها وزارت خانه ای که هنوز نامش سنتی و همچون عهد قجرها باقی مانده همچون عدلیه ، بلدیه، امور داخله و..) در یک اظهار نظر غیر کارشناسی و جداً تامل برانگیز  ، خطاب به دختر نانسی پلوسی (رییس سابق مجلس نمایندگان ایالات متحده امریکا) آن هم در در توئیتر پس از تبریک سال نو یهودیان (که البته ما هم با این بخشش مشکلی نداریم) فرموده اند : آن مردی که  (بخوانید احمدی نژاد) هولو کاست را انکار می کرد رفته است.

راستش نمی دانم ، احساس می کنم پس از ماجرای افاضات سردار سازندگی در باره جریان شیمیایی و خرابی های سوریه در آبادی های شمال کشورمان ، شاید این یک سیاست و حتی سندروم (البته خطر ناک) است که اعضای دولت را آلوده ساخته  و حتما باید فکری برای آن نمود.

آخر برادر بزرگوار شما که از صهیونیزم و تاریخچه آن و حساسیت های موجود در این عرصه سر در نمی آوری مگر مجبورت کرده اند که سخن بگویی ؟

راستش نمیدانم گویا اگر عده ای ننویسند و نگویند ، تنگی نفس می گیرند...

نمیدانم شاید هم تقصیر قلم هاست که خوش دستند و شاید اگر به جای چوب "افرا" از "کاکتوس" در ساخت قلم و مداد  بهره می بردند این مشکلات را نمی داشتیم

و حتی چه بسا اگر فتوایی صادرمی شد مبنی بر "غسل مس کیبورد" یحتمل افاضه گویان و اضافه نویسان قلت می یافتند و البته کماکان صد افسوس از فراوانی قلم ها:

چه بسیار در این دکان ها قلم          فراوان و انبوه چون گل کلم

آخر وزیر محترم امور خارجه (البته با عرض پوزش بابت فضولی که در امور داخله تان کردم ) برخی مسایل لجبازی  با دولت قبلی که البته خود بنده جزء منتقدین آن بودم نیست بلکه حیثیت و آبروی یک کشور است.

قرار نیست حالا که فاز مدرنیته گرفته ایم و می خواهیم بگوییم ما متفاوتیم هرچه بر زبان آمد را نقل کنیم .

من جای شما باشم به همین ریش پرفوسوری با آن یقه آخوندی که البته خیلی هم به شما می آید و خوش و بشی که در فیس بوک و تویتر دارم بسنده می کنم (تبصره : علی اکبر رائفی پور از آنجا که سایت هایی از این دست را زمین بازی دشمن می داند هیچ صفحه ای با مدیریت خودش ندارد البته علاقه مندان از سر محبت خودشان صفحاتی زده اند ) .

راستی گفتم ریش پروفسوری (نوعی از ریش که می توان با آن توامان هم مردمی بود و هم مسئول) دقت کردم دیدم عجب !!! کابینه چقدر پروفسور دارد که تا دیروز پرو فسور نبودند (البته گفتنی است جناب آقای  هاشمی رفسنجانی از این قاعده مستثنی هستند چرا که اولا در کابینه نیستند و دیگر اینکه ایشان کلا مدل محاسنشان همینگونه بوده ، هست و خواهد بود)

اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور




محمد علی نجفی (معاون رییس جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری )


محمد جواد ظریف


عباس آخوندی


مسعود سلطانی فر


محمد نهاوندیان 










حسین فریدون رئیس بازرسی نهاد ریاست جمهوری و برادر جناب دکتر حسن روحانی

سید‌رضا صالحی سرپرست وزارت ورزش و جوانان

 



کلمات کلیدی :

آن مرد رفت ، ما که هستیم
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/17:: 10:59 عصر

افسران - آن مرد رفت ... ما که هستیم...



کلمات کلیدی :

بازنگری هولوکاست
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/17:: 10:52 عصر

با صرف نظر از شرایط خطیر بین المللی در ارتباط با فزون‌طلبی ایالات متحده آمریکا در منطقه و کشتار گسترده مردم مظلوم سوریه به دست تکفیریهای صهیونیستی، سرکوب مردم مظلوم بحرین، کشتار وسیع شیعیان در عراق و پاکستان، فضای ملتهب لبنان و...که هر کدام درخور توجه و پیگیری از سوی دستگاه دیپلماسی کشور است، بدون مقدمه چینی ذیلاً توجه وزیر امور خارجه را به گزیده ای از بیانات رهبر معظم انقلاب در چند سال گذشته در مورد هولوکاست جلب می نماییم:

*«در یک کشوری کسی به افسانه‌ی هولوکاست اعتراض میکند، میگوید من قبول ندارم؛ او را زندان می‌اندازند، محکومش میکنند که چرا یک حادثه‌ی پنداریِ تاریخی را انکار میکنی! حالا گیرم پنداری هم نباشد - واقعی باشد - خیلی خوب، انکار یک حادثه‌ی واقعیِ تاریخی مگر جرم است؟ اگر برای کسی روشن نشد، ثابت نشد و او انکار کرد یا حتّی در آن تردید کرد، او را بیندازند زندان! الان در کشورهای مدعی تمدن در اروپا قضیه این است: اگر کسی اعتراض کند، تردید کند، قبول نداشته باشد، دادگاه‌ها محکومش میکنند»
دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری‌ 18/12/90

*« امروز در بسیاری از کشورهای غربی کسی جرأت ندارد که واقعه‌ی مجهول‌الحال هولوکاست را زیر سؤال ببرد. آن طوری که اطّلاع دادند به ما، در آمریکا اگر کسانی با تکیه به مبانی روانشناسی و جامعه‌شناسی بخواهند بر علیه همجنس‌بازی چیزی بنویسند و منتشر کنند، قادر نخواهند بود، جلویشان گرفته میشود! اینها چطور ملتزم به آزادی بیانند؟ آن جایی که پای سیاستهای خبیث صهیونیستی در میان است که باید اخلاق ملّتها و نسلهای جوان به فساد کشیده بشود، در آنجا آزادی بیان معنا ندارد و کسی جرأت نمیکند و حق ندارد در مقابل این سیاست خباثت‌آلود و رذیلانه چیزی منتشر کند - یا در قبال مسئله‌ای مثل هولوکاست - امّا برای اهانت به مقدّسات اسلامی و به خیال خودشان برای سبک کردن این مقدّسات در چشم جوانان کشورهای اسلامی چرا! کسی از اینها باور نمیکند.»
مراسم تحلیف، دانش‌آموختگی و اعطای سردوشی دانشجویان دانشگاه‌های افسری 27/06/91

*« اکنون 60 سال از اشغال فلسطین میگذرد. در این مدت همه‌ی ابزارهای قدرت مادی در خدمت غاصبان قرار گرفته است؛ از پول و سلاح و فناوری، تا تلاشهای سیاسی و دیپلماسی، و تا شبکه‌ی عظیم امپراتوری خبری و اطلاع‌رسانی.به‌رغم این تلاش شیطانی گسترده و حیرت‌آور، غاصبان و حامیان آنان نه تنها نتوانسته‌اند مسأله‌ی مشروعیت رژیم صهیونیستی را حل کنند، بلکه این مسأله با گذشت زمان بغرنج‌تر هم شده است.عدم تحمل رسانه‌های غربی و صهیونیستی و دولتهای حامی صهیونیزم در برابرِ حتی طرح سؤال و تحقیق درباره هولوکاست که بهانه‌ی غصب فلسطین بود، یکی از نشانه‌های این تزلزل و ابهام است.»



کلمات کلیدی :

روزی اثر خواهد کرد
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/17:: 9:54 عصر

افسران - واجب فراموش شده: 5 - روزگاری اثر خواهد کرد.



کلمات کلیدی :

انتخابات 96
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/17:: 9:53 عصر

افسران - شبکه اجتماعی و دولت



کلمات کلیدی :

رفاقت به سبک تانک
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/17:: 9:49 عصر
افسران - کتاب رفاقت به سبک تانک

  «رفاقت به سبک تانک» عنوان مجموعه طنزهای نویسنده معاصر داوود امیریان است که اخیرا انتشارات سوره مهر روانه بازار کتاب کرده است. کتاب حاضر شامل 47 قطعه طنز پیرامون حوادث جنگ است.

درنگاه اول به نظر می رسد که این کتاب مجموعه ای پراکنده از طنز های جبهه است ولی در نگاه بهتر به آن یک سیر کلی در این مجموعه به چشم می خورد. نویسنده سعی کرده برای کتاب خود شروع و پایانی مناسب داشته باشد. کتاب با داستانواره «می روم حلیم بخرم» شروع می شود که در آن نوجوانی شوق رفتن به جبهه را دارد. داستانواره هایی که در ادامه روایت می شوند به نوعی روند تکمیلی این طرح داستانی هستند. با توجه به تعدد روایتهای مختلف، آدم های مختلفی در کتاب حاضر حضور دارند که همگی در روایت های جداگانه ای ایفای نقش می کنند . همگی این آدم ها به ظاهر استقلال شخصیت دارند، اما با پیشروی مخاطب در صفحات میانی کتاب، مخاطب به طور غیرمستقیم درمی یابد که این آدم ها هر کدام به نوعی مکمل شخصیت دیگری هستند. این آدم های به ظاهر پراکنده در کلیت اثر به سمت وجه های مشترکی حرکت می کنند.

اشتراک آرمان، اشتراک موقعیت زمانی و مکانی، اشتراکات عقیدتی، اشتراک انگیزه مبارزه و... با عث شده که همگی در حالات روحی هماهنگ جلوه های متفاوتی پیدا کنند.
بذله گویی و شوخ طبعی در موقعیت های امن و مفرح امری عادی است اما میدانهای جنگ که در آن اضطراب و دلهره از هر سو در حال باریدن است، این خنده ها و شوخ طبعی ها در واقع هنری است که فقط از عهده آدم های خاصی برمی آید که نشان از آرامش عجیب و مثال زدنی آنان دارد که از جنس بشر معمولی نیست. امیریان نمونه هایی از این انسان ها را در کتاب خود به تصویر کشده است.


با هم داستان کوتاه «موشک جواب موشک» از این کتاب را مرور می کنیم:

«مثل این که اولین بارش بود پا به منطقه عملیاتی می گذاشت. از آن آدم هایی بود که فکر می کرد مأمور شده است که انسانهای گناهکار، به خصوص عراقی های فریب خورده را به راه راست هدایت کرده، کلید بهشت را دستشان بدهد. شده بود مسؤول تبلیغات گردان. دیگر از دستش ذله شده بودیم. وقت و بی وقت بلندگوهای خط اول را به کار می انداخت و صدای نوحه و مارش عملیات تو آسمان پخش می شد و عراقی ها مگسی می شدند و هر چی مهمات داشتند سر مای بدبخت خالی می کردند. از رو هم نمی رفت. تا این که انگار طرف مقابل، یعنی عراقی ها هم دست به مقابله به مثل زدند و آن ها هم بلندگو آوردند و نمایش تکمیل شد. مسؤول تبلیغات برای این که روی آنها را کم کند، نوار «کربلا، کربلا، ما داریم می آییم» را گذاشت. لحظه ای بعد صدای نعره خری از بلندگوی عراقی ها پخش شد که: «آمدی، آمدی، خوش آمدی جانم به قربان شما. قدمت روی چشام. صفا آوردی تو برام!» تمام بچه ها از خنده ریسه رفتند و مسؤول تبلیغات رویش را کم کرد و کاسه کوزه اش را جمع کرد و رفت.» (ص 20)

33,000 ریال
پدید آورنده : داوود امیریان
انتشارات : سوره مهر



کلمات کلیدی :

<   <<   36   37   38   39   40   >>   >