سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خوی ها، بخشش های خداوند ـ عزّوجلّ ـ است . لذا هرگاه خداوند بنده ای را دوست بدارد، به او خویی خوش می بخشد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

جهت اطلاع از تنظیمات و ویــــرایش این قالب اینجا را کلیک کنید.

.:: کلیک کنید ::.

دکتر جلیلی:من علاقمند شدم که ببینم این فرد کیست که ایشون اینطوری حمله میکنه و انتقاد میکنه .سخنرانی ایشون بعنوان یک دادرس بود و صحبت هایی که ایشون میکرد احساس میشد که اون اندیشه نابی که انقلاب بر اون مبنا شکل گرفته و امام منادی اون بودن ، یک نفر که که خب هنوز دانشجو بود به خوبی داره بیان میکنه ، به خوبی داره ازش دفاع میکنه و به خوبی همه جریانات که به نوعی فاصله دارند از خط امام ، از اون دیدگاه اصلی انقلاب حمله میکند ، اونهارو مورد انتقاد قرار میده و اون زاویه ای که اونها با خط امام و خط انقلاب دارند رو بیان میکنه.
شهید دیالمه:بسم الله الرحمن الرحیم .آن زمان که ملت ما خط امام را به عنوان رمز حیات خود یافت و هر لحظه فریاد برآورد که تنها خطی که آزادی ، استقلال و جمهوری اسلامی را در برهه ای از زمان تبیین میکند خط امام است ، صهیونیست بین المللی بر آن شد تا آنجا که میتواند آگاه و نا آگاه خط بدلی بسازد.
دکتر جلیلی:ویژگی اصلی ایشون این بود که هیچ گونه زاویه از خط اصلی انقلاب ، امام و اسلام ناب رو برنمی تابید یعنی اگر کسی ولو 5 درجه زاویه داشت ، اون رو شناسایی می کرد و همون 5 درجه زاویه رو به خوبی احساس تکلیف میکرد که باید به خوبی این رو برای مردم بیان کنم و شجاعت خوبی داشت و این اولین آشنایی من بود.
شهید دیالمه:الان مثل یک اتوبان شده و یا به تعبیر امام امروز برگردیم پشت سر خط خطی شده ، هر طرف رو نگاه کنید در اونجا خطی پیدا میکنید ، حزب توده هم میگویید من در خط امام هستم ، جنبش ها هم میگن در خط امام هستند ، فداییان هم میگن در خط امام هستند ، نمیدونم ، هر حزب و جنبشی میگه در خط امام هستم.این چه خطی است که همه در اون جای می گیرند؟
دکتر جلیلی:خب انتخابات یک عرصه ای است که افراد باید رای جمع کنند و هرچه بیشتر بتونند آراء مردم رو به خودشون جلب کنند ، در یک چنین فضایی ایشون ویژگیش این بود که بر همون نکاتی بهش اعتقاد داشت و بر اونها باور داشت پافشاری میکرد .موقع انتخابات شاید بعضی بگن که حرف یا مسئله ای گفته نشود ، برخی نکات را بازگو نکنید ، بذارید رای بیارید بعدش ، این رو در رفتار سیاسی ایشون من نمیدیدم.
شهید دیالمه:امام را نه به عنوان رهبر انقلاب ، که بعنوان پدر خطاب میکند تا از استمرار ولایت فقیه در جمهوری اسلامی سرباز زده باشد و وقتی فریاد بحث آزادش گوش فلک را کر کرده است در حالی که بیش از همه از بحث آزاد وحشت دارد.
دکتر جلیلی:یعنی اگر ما ده ها فرد از همین گونه داشتیم و بعد این ها در این 26 ، 27 سال بعد از انقلاب اینگونه حرکت می کردند الان ما میتوتنستیم خیلی موفق تر و با دستاوردهای بهتر و بیشتری داشته باشیم در آنچه که مقام معظم رهبری تحت عنوان جنبش نرم افزاری طرح و مطالبه میکنند.



کلمات کلیدی :

1. بهت فرشتگان
سه آیه آخر سوره مبارکه حشر را تلاوت کنید تا ملکه شما شود و اولین اثری که از آن مترتب می‌شود، پس از مرگ و شب اول قبر است. وقتی که ملکین از طرف پروردگار برای سؤال و جواب می‌آیند، در جواب «من ربک؟» بگوئی: «هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهادة هو الرحمن الرحیم - هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون - هو الله الخالق البارئ المصور له الاسماء الحسنی یسبح له ما فی السماوات و الارض و هو العزیز الحکیم »
وقتی این طور پاسخ بگویی ملائکه الهی مبهوت و متحیر می‌شوند، چون این معرفی حق است به زبان حق، نه معرفی حق به زبان خلق»

2. ضرر گوش کردن به موسیقی و غنا
«بیشتر از هر چه، گوش کردن به تغنیات، سلب اراده و عزم از انسان می‌کند»

3. سگ درگاه خدا
«شیطان، سگ درگاه خداست. اگر کسی با خدا آشنا باشد، به او عوعو نکند و او را اذیت نکند»
4. راهی برای اصلاح نفس
«مواظبت به آیات شریفه آخر سوره حشر، از آیه شریفه: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد» تا آخر سوره مبارکه، با تدبر در معنی آن‌ها در تعقیب نمازها، خصوصا در اواخر شب که قلب فارغ البال است، خیلی مؤثر است در اصلاح نفس»

5. صلوات به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
«در نوافل شب، به مقام شامخ حضرت زهرا سلام الله علیها توجه کنید و بدانید که استمداد گرفتن از آن حضرت، موجب ترقی و قرب معنوی می‌شود و خداشناسی انسان را زیاد می‌کند. همچنین قبل از اذان صبح، صلوات حضرت زهرا سلام الله علیها را بفرستید.»

6. فواید بیداری در سحر
«اگر برای نافله شب بیدار شدید برای نافله خواندن آمادگی روحی ندارید، بیدار بمانید. بنشینید، حتی چای بخورید. انسان بر اثر همین بیداری، آمادگی برای عبادت را پیدا می‌کند.»
«بیداری سحر، هم برای مزاج مادی مفید است و هم برای مزاج معنوی.»
در منبرهایشان مکرر می‌فرمودند: «برای دنیایتان هم که شده، سحرها بیدار شوید. چون بیداری سحر، وسعت رزق، زیبایی چهره و خوش اخلاقی می‌آورد.»

7. ضررهای لعن کردن بی مورد
«هیچ وقت لعن شخصی نکنید، گر چه به کافری که ندانید از این عالم ( چگونه) منتقل شده، مگر آن که ولی معصومی از حال بعد از مردن او اطلاع دهد. زیرا که ممکن است در وقت مردن، مؤمن شده باشد. پس لعن به عنوان کلی بکنید.»
«کفاری را که معلوم نیست با حال کفر از این عالم منتقل شدند لعن نکنید؛ شاید در حال رفتن، هدایت شده باشند و روحانیت آنها مانع از ترقیات شما شود.»



کلمات کلیدی :

موانع و آثار تهذیب نفس
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/29:: 4:15 عصر

موانع تهذیب نفس

پیمودن راه کمال و نیل به مقالات عالی کار سهل و ساده‌ای نیست، بلکه بسیار مهم و دشوار است و موانعی در این راه وجود دارد که انسان مرید، باید در برطرف ساختن آنها جهاد کند والا به مقصد نخواهد رسید. ما در ذیل به مهم‌ترین آنها می‌پردازپم.

مانع اوّل: تداوم گناه

انجام هرگناه به منزله‌ی برداشتن قدمی در جهت خلاف هدف نهایی خلقت و لکّه تاریکی بر صفحه‌ی دل است. هر چه قدر که انسان بر انجام گناه اصرار ورزد، صفحه‌ی دل او تاریکتر شده و بازگشت را برای او دشوارتر می­سازد تا جایئکه امکان دارد به طور کلی زمینه‌ی اصلاح نفس و تهذیب اخلاق در وی از بین برود و هیچگاه موفّق به خودسازی نگردد. دلی که در اثر ارتکاب گناه آلوده و تاریک شده نمی‌تواند مرکز تابش انوار الهی باشد. حضرت صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«وقتی انسان مرتکب گناه شد یک نقطه سیاه در قلبش پیدا می‌شود پس اگر از گناه توبه کرد نقطه سیاه محو می‌گردد و اگر همچنان به معصیت ادامه داد نقطه سیاه نیز تدریجاً بزرگ می‌شود تا اینکه بر مجموع قلب غلبه نماید، در این صورت هرگز به فلاح و رستگاری نخواهد رسید.

همچنین ایشان در جای دیگری فرموند: پدرم فرمود برای قلب انسان چیزی بدتر از گناه نیست زیرا گناه با قلب به جنگ و ستیز می‌پردازد تا اینکه بر آن غلبه کند، در این صورت قلب واژگون می‌گردد.

مانع دوّم: تعلقات دنیایی

یکی از موانع بزرگ مسیر کمال و خودسازی تعلقات مادی است. تعلقّاتی مانند علاقه به مال و ثروت علاقه به همسر و فرزند، علاقه به خانه و اسباب زندگی، علاقه به جاه و مقام و ریاست علاقه به پدر و مادر و برادر و خواهر حتی علاقه به علم و دانش می­تواند انسان را از حرکت و هجرت و سلوک باز ‌دارند و یا لااقل طی طریق را برای وی دشوار سازند. قلبی که با محسوسات انس گرفته و شیفته و دلباخته‌ی آنها است چگونه می‌تواند از آنها دست بردارد و به عالم بالا سیر و صعود کند. علاوه بر آن، بر طبق احادیث، حبّ دنیا ریشه تمام گناهان می‌باشد و انسان گناهکار نمی‌تواند به مقام قرب الهی صعود نماید. از همین رو رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند:

«اوّلین چیزی که بوسیله‌ی آن معصیت خدا انجام گرفت شش صفت بود: علاقه به دنیا، علاقه به ریاست، علاقه به زن، علاقه به خدا، علاقه به خواب، علاقه به راحتی» 

همچنین حضرت امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «محبت دنیا ریشه‌ی هر گناهی است»

البته نباید از نظر دور داشت که آنچه مذموم است، دلبستگی و تعلّق خاطر مفرط به امور دنیوی است، نه خود آنها. انسان سالک مانند سائر انسانها برای ادامه‌ی زندگی به خدا و لباس و مسکن و همسر دارد و برای تأمین آنها ناچار است کار کند. برای بر نسل باید ازدواج کند برای اداره‌ی زندگی اجتماعی ناچار است، مسئوولیت اجتماعی بپذیرد و بهمین جهت در شرع مقدس اسلام از هیچیک از اینها مذمت نشده بلکه با قصد قربت همه اینها می‌تواند عبادت محسوب شوند، مگر پیامبر گرامی اسلام و امیرالمؤمنین و امام سجاد و سائز ائمه (علیه‌السلام) کار و کوشش نمی‌کردند. امّا نقطه‌ی انحراف زمانی است که تمتّع از آنها وی را چنان به خود مشغول سازد که انسان هدفی به غیر از آنها را دنبال نکند و از هدف خلقت خویش که همانا قرب الی الله است، غافل ماند. همچنانکه در روایت از امام صادق به این امر اشاره شده است. ایشان می­فرمایند: «دورترین حالات بنده از خدا وقتی است که هدفی جز سیر کردن شکم و تأمین خواسته‌های شهوانی نداشته باشد.»

مانع سوّم: پرخوری

یکی از موانع تهذیب نفس، پرخوری و شکم پرستی است، شخصی که شبانه روز تلاش می‌کند غذاهای خوب و لذیذ تهیه کند و شکم را از انواع غذاها انباشته سازد چگونه می‌تواند با خدای خویش خلوت کند، با او انس بگیرد و راز و نیاز کند. انسان با شکم انباشته از غذا چگونه می‌تواند حال عبادت و دعا داشته باشد. کسی که لذّتش را در خوردن و آشامیدن می‌داند، چگونه ‌می‌تواند طعم ولذت مناجات را بچشد و به همین جهت اسلام از پرخوری مذمت نموده است.

حضرت صادق (علیه‌السلام) به ابوبصیر فرمود: شکم در اثر پرخوری طغیان می‌کند و نزدیک‌ترین احوال بنده به خدا هنگامی است که شکمش خالی باشد و بدترین حالات وقتی است که شکمش پر باشد.

حضرت صادق (علیه‌السلام) فرمود: خداوند سبحان پرخوری را مذموم می‌داند.

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: پرخوری نکنید که نور معرفت در قلب شما خاموش می‌گردد.

حضرت صادق در حدیثی فرمود، برای قلب مؤمن چیزی زیانبارتر از پرخوری نیست، پرخوری باعث قساوت قلب و تحریک شهوت می‌شود و گرسنگی خودش مومن و غذای روح و طعام قلب و صحت بدن می‌باشد.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود: هنگامی که خدا صلاح بنده‌اش را بخواهد قلت کلام و قلت طعام و قلت خواب را به او الهام می‌کند. 

اما یادآوری این مطلب هم ضروری است که سالک الی الله نیز مانند سائر مردم برای زنده ماندن و نیروی عبادت نیاز به غذا دارد اما باید به مقدار تأمین نیازهای بدن غذا بخورد و از پرخوری جدّاً اجتناب نماید. زیرا پرخوری اسباب کسالت و بی‌رغبتی به عبادت و قساوت قلب و غفلت از یاد خدا می‌شود بر عکس کم خوری و گرسنگی موجب سبکی و آمادگی برای عبادت و توجه به خدا می‌شود و این موضوع کاملاً مشهود است که انسان در حال گرسنگی از صفای روح و نورانیت و حال خوش برخوردار است که با شکم پر، برخوردار نخواهد بود.

مانع چهارم، سخنان غیر ضروری

یکی از اموری که سالک را از حرکت و نیل به مقصد بازمی‌دارد و مانع توجه و حضور قلب می‌شود سخنان بی‌فایده و غیر ضروری است. خداوند متعال به انسان نیروی تکلم داده تا نیازهای خویش را برطرف سازد. اگر به مقدار نیاز سخن گفت، ازین نعمت بزرگ درست استفاده کرده است، اما اگر به سخنان بیهوده و غیر ضروری پرداخت، این نعمت الهی را تضییع خواهد کرد. علاوه بر آن در اثر زیاد حرف زدن و پراکنده گوئی، فکرش پراکنده و پریشان می‌شود و نمی‌تواند نسبت به خداوند متعال توجه کامل و حضور قلب پیدا کند و به تزکیه‌ی نفس بپردازد، به همین جهت در احادیث از پر حرفی و سخنان بی‌فائده مذمت شده است از باب نمونه: پیامبر اکرم فرمود:

پبامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) «مردم سه دسته اند 1 - غنیمت برنده 2 - افراد سالم از خطا 3 - متضرر. دسته اول که مغتنم می باشند کسانی هستند که ذکر خداوند بر زبان آنها جاری است ودسته دوم که افراد سالم هستند کسانی می باشند که ساکتند و دسته سوم یعنیاهل خسران کسانی هستند که وارد در سخنان باطل می شوند.

 و نیز فرمودند: «زبانت را نگهدار که این بهترین هدیه است برای نفس خودت، آنگاه فرمود، انسان به حقیقت ایمان نائل نمی‌شود مگر اینکه زبانش را نگهدارد.»

در همین رابطه‌ی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: زبانت را نگهدار و سخنانت را بشمار تا اینکه کلامت در غیر امر خیر تقلیل یابد.  

امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند: سه چیز از علائم فهم و فقاهت می‌باشد: بردباری و علم سکوت و سکوت دری است از درهای حکمت، سکوت موجب محبت می‌شود و دلیل هر خیری است. 

به هر حال بر سالک لازم است زبان خویش را کاملاً کنترل کند و سنجیده سخن بگوید، از ولنگاری و پرحرفی جدّاً اجتناب کند، در مورد امور دنیا به مقداری سخن گوید که برای زندگی او ضرورت دارد و در عوض زبانش را به گفتن ذکر و ورد و مطالب علمی و مطالب سودمند و مفید اجتماعی مشغول بدارد.

مانع پنجم: ضعف اراده

یکی از موانع بزرگ این راه که شاید مهمترین آنها باشد ضعف و اراده و عدم قدرت تصمیم گیری است. این مانع انسان را از شروع در عمل باز می‌دارد. شیطان و نفس اماره ابتدا سعی می‌کند موضوع ریاضت و مسیر و سلوک را کوچک و غیرضروری جلوه دهند. تلاش می‌کنند، انسان را به انجام وظایف صوری، بدون توجه و حضور قلب، قانع سازند، می‌گویند. تو وظیفه‌ای جز انجام این عبادت‌ها نداری. چه کار داری با حضور قلب و توجه و ذکر و تهذیب نفس و اگر احیاناً به فکر افتاد با صدها حیله و نیرنگ او را از اراده باز می‌دارند و گاهی موضوع را آنقدر برایش دشوار جلوه می‌دهند که مأبوس و ناامید گردد.

لیکن انسان باید جلوی وسوسه‌های شیطان و نفس اماره را بگیرد. با مراجعه به آیات و احادیث و کتب معرفت و اخلاق به ارزش و ضرورت سیر و سلوک واقف گردد و بداند که تهذیب رأس همه امور است و موجب فراهم آمدن سعادت دنیا و آخرت است.

مانع ششم: حبّ ذات

وقتی سالک، تمام موانع را برطرف ساخت و از همه‌ی مراحل گذشت، تازه با مانع بسیار بزرگی مواجه می‌شود و آن حب ذات است. تازه متوجه می‌شود همه‌ی اعمال و حرکات و عبادت‌هایش از حبّ ذات نشأت می‌گیرد چراکه عبادت و ریاضت و ذکر و دعا و نماز و روزه‌اش، به منظور استکمال نفس و پاداش اخروی است که نتیجه‌اش عائد نفس می‌شود و چنین عبادت‌هایی گرچه انسان را به بهشت و ثواب اخروی نائل می‌گرداند، لیکن انسان را به مقام شامخ ذکر و شهود و لقاء، ارتقاء نخواهند داد. سالک تا از مقام خودخواهی و خودبینی نگذرد، نور خدا در دلش تجلی نخواهد کرد و تا از مقام ذات و حب نفس هجرت نکند به بارگاه قدس الهی بار نخواهد یافت.

بنابراین بر انسان سالک لازم و ضروری است که با ریاضت و جهاد خویشتن را از محدوده حب ذات خارج سازد و حب ذات را به حب خدا تبدیل نماید و همه کارهایش را صرفاًٌ برای رضای خدا انجام دهد. اگر غذا می‌خورد بدان منظور باشد که محبوب ازلی زنده ماندنش را خواسته است و اگر عبادت می‌کند بدان جهت باشد که خدای را سزاوار پرستش می‌داند. چنین فردی نه طالب دنیا است و نه طالب عقبی، بلکه طالب خداست. حتی کشف و کرامت را نمی‌خواهد و جزم معبود حقیقی مطلوب و منظوری ندارد. اگر از این مرحله دشوار نیز گذشت و حتی شخصیت و هویت خویش را از دست داد، می‌تواند در بساط توحید قدم بگذارد و به مقام شامخ لقا و شهود ارتقا یابد و در بارگاه «فی مقعد صدقٍ عند ملیک مقتدر» نازل گردد.

نکته

موانع تزکیه نفس و خودسازی را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: الف) موانع درونی ب) موانع بیرونی، موانع درونی خودسازی غالباً اخلاقی هستند، مانند: کبر و خودخواهی؛ خود کم بینی یا عقده حقارت؛ جهل به معرفت نفس و... امّا موانع بیرونی در امر خودسازی اختلال ایجاد می‌کنند مانند: مال دوستی؛ دلبستگی‌های قومی و فامیلی؛ تشریفات زائد و دست و پاگیر و غیره.

آثار تهذیب نفس

بعد از آنکه مهمترین موانع تهذیب را برشمردیم حالا نوبت به آثار تهذیب نفس می‌رسد، اگر سالک موانع را برطرف ساخت و موفق شد که خود را از رذائل پاک کند و به فضائل آراسته گردد، چه آثاری را دنبال خواهد داشت، ما در این مقاله آثار تهذیب نفس را به اجمال ذکر می‌کنیم امّا باید مقدّمتاً بیان کنیم که  که بازگشت آثار و فوائد تزکیه به خود انسان است و خداوند بهره­ای از این تلاش معنوی انسان نخواهد برد. «... فانما یتزکّی لنفسه و الی الله المصیر»

1- تزکیه و پاک کردن نفس از آلودگی باعث رستگاری است.

قد افلح من تزکّی (به یقین کسی که پاکی جست(و خود را تزکیه کرد) رستگار شد.)

2- انفاق به انگیزه‌ی تزکیه‌ی نفس، رضایت خاطر از پاداش الهی را به همراه می­آورد.

«الّذی یؤتی ماله یتزکّی... و لسوف یرضی» (... و او همان کسی است که مال خود را (در راه خدا) می‌بخشد تا پاک شود و در این راه جز رضایت الهی هدف دیگر ندارد و از همین سو در نهایت از لطف پروردگار خویش خرسند خواهد شد.»

3- پاک کردن و تهذیب نفس از گناه زمینه‌ ساز درک حقایق قرآن و استفاده از معارف بلند قرآن کریم است:

«انه لقرآن کریم، لا یمسّه الاّ المطهرون» بدرستیکه آن قرآن کریمی است... و جز پاکان نمی‌توانند به آن دست زنند (دست یابند)

توضیح اینکه قرآن کریم ظاهری دارد و باطنی و دست یابی به معانی ظاهری قرآن برای اغلب انسانها میّسر است امّا به معانی باطنی قرآن جز پاکدلان دست نخواهند یافت، طهارت در آیه 79-77 سوره‌ی واقعه هم طهارت ظاهری را شامل می‌شود و دلالت بر حرمت قرآن بر غیر طاهرین دارد و هم شامل طهارت باطنی می‌شود و به این مطلب اشاره دارد که تنها کسانی به اسرار و معانی باطنی قرآن دست می‌یابند که قلوب آنان از آلودگی‌های شرک و گناه پاک باشد و دست یافتن به تمام یا بخشی ازین معانی بستگی به مقدار طهارت باطنی فرد دارد که در درجه اول پیامبر و امامان معصوم هستند و در درجات بعد دیگر انسانها، هر یک به اندازه‌ی طهارت نفس خود از باطن این کتاب بهره‌مند می‌شوند.

4- علاقه انسان به پاکسازی خود از گناهان، زمینه‌ی جلب محبت خداوند است:

«... انّ الله یحبّ التوابین و یحبّ المتطهرین» خداوند توبه کنندگان را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد.»

علاوه بر موارد فوق می­توان مواردی دیگر را نیز به عنوان اثرات و برکات تهذیب نفس برشمرد که عبارتند از: دریافت پاداش الهی و رسیدن به نعمات بهشتی؛ خشنودی از قضا و قدر الهی، قناعت ورزی و رضایتمندی از زندگی و معیشت و... اشاره کرد.



کلمات کلیدی :

تزکیه نفس
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/29:: 4:14 عصر

روش کلی تهذیب نفس

برای پیمودن هر یک از مراحل خودسازی پیش از هر چیز آگاهی و زائل شدن غفلت لازم است. تنها انسان بیدار می‌تواند در مبدأ و معاد خویش اندیشه کند و نواقص عمل خویش را در مقایسه با مقصدش دریابد، پس هرکسی باید در ابتدا بیاندیشد و اعمال خود را مورد ارزیابی قرار دهد و آنگاه باید تصمیم به حرکت گرفته و سمت و سوی حرکتش را به سوی مقصد حقیقی متوجه سازد. برای آنکه اقدام او مؤثر باشد و با توفیق قرین گردد، نخست باید با خود بنای مشارطه بگذارد و شرط کند اعمال نادرست گذشته را ترک کند و اعمال خود را با فرمان خداوند منطبق سازد و بکوشد نیّت خود را خالص نماید. او باید این شرط را در یاد خود نگاه دارد و با هر عملی که در روز انجام می‌دهد این شرط را در درون خود متذکر گردد و مراقب باشد از شرط خود تجاوز نکند. مراقبت او از وفاداری به شرط، از آن روست که خود را در مقابل مقامی مسئول و متعهّد می­داند که رقیب و شاهد اعمال است و تخلف از عهد و شرط را نمی­پسندد. از اینرو برای آنکه از این رقیب همیشه حاضر حیا کند و از شرط خود تخطی ننماید، همواره شرط خود را به یاد می‌آورد و از فکر زیرپا گذاشتن شرط و تعهّد خود خارج می­شود.

او باید پس از مراقبت کافی، در پایان هر روز به محاسبه بپردازد و عمل خود را با شرط‌هایش مقایسه کند، محاسبه موجب شناخت کاستیهای گذشته می‌شود و خود منشأ تحکیم عزم و قرار دادن شرط تازه خواهد شد. به هنگام محاسبه باید بر هر توفیقی شکرگزاری کرده و به خاطر هر خطایی استغفار کند و برای آنکه نتیجه محاسبه، دستاویز شیطان برای فریفتن وی نگردد، باید از یأس و ناامیدی پرهیز کرده و با محاسبه هر چه دقیق‌تر راه را بر عجب و غرور ببندد. محاسبه‌ی دقیق وقتی ممکن می‌شود که به یاد محاسبه‌ی دقیق قیامت باشیم و این آیات الهی را به خاطر بیاوریم. از جمله این آیه‌ی شریفه که می­فرماید:

«یوم یبعثهم الله جمیعاً فینبّئهُم بما عملوا احصاهُ الله و نسوه واللهُ علی کل شیءٍ شهید»  (روزی که خداوند همه آنان را برمی‌انگیزد و به آنچه کرده‌اند آگاهشان می‌گرداند خدا کارهایشان را برشمرده است و حال آنکه آنها آن را فراموش کرده‌اند و خدا بر هر چیزی گواه است.)

و نیز این سفارش امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را یاد آوریم که:

«عبادالله زنوا انفسکم من قبل ان توزنوا و حاسبوها من قبل ان تحاسبوا و...» (بندگان خدا، کردار و گفتار خود را بسنجید پیش از آنکه کارهای شما را بسنجند، و حساب نفس خود را برسید، پیش از آنکه به حسابتان برسند، فرصت را غنیمت دانید پیش از آنکه مرگ گلویتان را بگیرد و نفس کشیدن نتوانید، فرمانبردار شوید پیش از آنکه فرمانبرتان سازند و بدانید آنکه نتواند خود ار پند دهد تا از گناه بازدارد، دیگری پند دهنده و بازدارنده او از گناه نخواهد بود.)

پس از محاسبه ممکن است معلوم گردد تخلف از شرط به چه شکل صورت گرفته است. یا انجام فعلی است که ترک آن شرط شده بود و یا ترک فعلی است که انجام آن شرط شده بود. در صورت اوّل باید نفس را کیفر کرد و در کیفر نفس کوتاهی روا نیست؛ زیرا ممکن است معصیت و بدکاری به تدریج عادی شود و نفس از آن پرهیز نکند، این کیفر باید مطابق دستورات شرع باشد و با شرایط انسان و ظرفیتهای جسمی و روحی فرد تناسب داشته باشد.

در صورت دوم یعنی ترک چیزی که انجام آن شرط شده بود، باید اعمالی از عبادات و طاعات را برخود تحمیل کند تا مانند جریمه‌ای او را وادار نماید پیمان و شرط خود را رعایت نماید و بهترین وعظ و موعظه این است که ما خود، واعظ خویش باشیم، امام محمد باقر (علیه‌السلام) فرمود:

«من لم یجعل الله له من نفسه واعظاً فان مواعظ الناس لن تغنی عنه شیئاً»(کسی که خداوند نفس او را واعظ او قرار ندهد مواعظ دیگران در مورد او فایده­ای ندارد)

عوامل زمینه‌ساز تهذیب نفس

عوامل و اسباب متعدّدی در عالم خارج یا درون انسان وجود دارد که هر یک نوعی در تهذیب نفس انسان نقش دارند که این عوامل عبارتند از:

1-     توفیق الهی: مهمترین عامل تزکیه بشر توفیق الهی و فراهم کردن اسباب از جانب خدا است. اگر فضل و رحمت خداوند در این مورد وجود نداشته باشد هیچ انسانی قادر به تزکیه خود نخواهد بود. خداوند در قرآن کریم می­فرماید:

یاأَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ و مَنْیَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَالْمُنْکَرِ و لَوْلا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکیمِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَ لکِنَّ اللّهَ یُزَکّی مَنْ یَشاءُ وَاللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، پاى از پى گامهاى شیطان منهید، و هر کس پاىبر جاى گامهاى شیطان نهد [بداند که‏] او به زشتکارى و ناپسند وامى‏دارد، واگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هیچ کس از شما پاک نمى‏شد، ولى[این] خداست که هر کس را بخواهد پاک مى‏گرداند و خدا[ست که‏] شنواىداناست 

 امّا باید توجّه داشت که تزکیه بشر از سوی خداوند دو نوع است، گاهی موهبتی است و گاهی اکتسابی است به این معنی که خداوند از همان آغاز برخی انسانها همچون انبیاء امامان و برخی اولیاء خالص الهی را بر فطرت پاک خلق کرده و آنان را در برابر آلودگیها از حمایت ویژه خود برخوردار کرده است و گاهی اکتسابی است که بشر خود باید با تلاش، نفس خویش را از آلودگیها منزه سازد ولی خداوند اسباب و زمینه‌های تزکیه را فراهم می‌کند، مانند فرستادن پیامبران الهی برای آشنا کردن انسان با معارف دینی و تطهیر انسان و یا توفیق توبه‌ی انسان از گناه و پذیرش توبه یا امور دیگری همچون عبادات که برای حصول تزکیه تشریع نموده است و تزکیه خداوند تنها شامل کسانی می‌شود که استعداد تزکیه را داشته باشد و با زبان استمداد از خداوند تزکیه را طلب نماید.

2-     رهبران الهی: پیامبران، امامان و دیگر رهبران الهی با آشنا کردن انسانها با معارف دین از دیگر عوامل عمده تزکیه ی انسانها به شمار می‌روند. خداوند می­فرماید:

  «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلىَ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُواْ عَلَیهِْمْ ءَایَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَة...خداوند بر مؤمنان منت نهاد هنگامی که در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواهد و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.»

نقش پیشوایان دین در تزکیه و خودسازی انسان­های تنها به انتقال معارف و هدایت گفتاری آنها خلاصه نمی­شود؛ بلکه سلوک رفتاری و منش اخلاقی آنها می­تواند الگوی رفتاری مناسبی برای سوق دادن انسان­های به سمت خودسازی و تهذیب اخلاق باشد. از همین روست که یکی از شرایط پیشوایان الهی و هر آن کس که وظیفه تزکیه دیگران را برعهده دارد تزکیه‌ی خود قبل از دیگران است چنانکه به پیامبر که وظیفه تزکیه‌ی مردم را برعهده دارد فرمان می‌دهد که از آلودگیها دوری نماید «وَ ثِیَابَکَ فَطَهِّرْ، وَ الرِّجْزَ فَاهْجُر» منظور از «تطهیر لباس» در آیه‌ی شریفه همانگونه که برخی مفسّرین بیان داشته اند، تزکیه‌ی نفس است چنان که «رجز» نیز تمام افعال و اختلاف ناپسند و گناهان را شامل است. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نیز در روایتی فرمودند: «کسی که امامت دیگران را بر عهده دارد باید قبل از تربیت دیگران به تربیت خود بپردازد.»

3-     قرآن کریم: قرآن کتابی است که می­تواند سرلوحه‌ی انسان برای انجام خودسازی و پیش گرفتن تهذیب نفس باشد. چراکه کتابی است که از سوی خداوند برای خارج کردن انسان­های از ظلمات جهل و گرداب اعمال ناشایاست نازل شده است. خداوند می­فرماید:

الرکِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَیالنّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلی صِراطِ الْعَزیزِ الْحَمیدِ الف، لام، راء. کتابى است که آن را به سوى تو فرود آوردیم تا مردم را بهاذن پروردگارشان از تاریکیها به سوى روشنایى بیرون آورى: به سوى راه آنشکست ناپذیر ستوده

 از اینرو عمل به قرآن انسان را از تاریکیها به سوی نور و روشنائی هدایت می‌کند و باعث می‌شود انسان از آلودگیهای جهالت شرک و گناه پاک گردیده و نفس خود را تطهیر نماید.

4-     ایمان و عمل صالح: پذیرش دین الهی و انجام اعمال نیک از دیگر عوامل تزکیه در نگاه قرآن است. عمل صالح اختصاص به کاری خاص نداشته بلکه انسان هر کاری را خالصانه و به قصد تقرب به خدا انجام دهد موجب دور شدن از آلودگی‌ها و تهذیب نفس خواهد شد.

5-     تقوا: خداوند در طبیعت آدمی هم زمینه ارتکاب فجور و هم زمینه کسب تقوا را به ودیعه نهاده و تنها کسی را اهل فلاح و رستگاری دانسته است که راه تقوا را برگزیده و بدین وسیله خود را تزکیه نماید.  در آیه‌ی دیگری مؤمنان را از خودستایی و پاک شمردن خود بر حذر داشته و خداوند را آگاه‌تر از حال تقواپیشگان معرفی کرده است.  ازین آیه بدست می‌آید که تنها راه دستیابی به تزکیه تقوا و عمل است نه ادعا وحرف.

6-     خوف خداوند: خوف از خداوند باعث می‌شود، انسان نفس خود را از هواها و خواسته‌های باطل نهی کرده و از ارتکاب گناه دور ماند.

7-             عبادت نیز یکی از عوامل تزکیه‌ی نفس به شمار می‌آید.

در پایان به چند نکته مهم در باب تهذیب نفس یادآوری می‌کنیم:

1-     همانگونه که برای حفظ تندرستی و سلامت بدن، ریاضت و ورزش لازم است در خودسازی و تهذیب نفس نیز ریاضت و مبارزه و جهاد با نفس ضرورت دارد.

2-     همانگونه که در پرورش اندام، از نرمش و فعالیت‌های ساده و اندک آغاز می‌شود و به تدریج به ورزش‌های سنگین‌تر وارد می‌شوند در تربیت روح نیز باید از اندک شروع کرد و به تدریج به مراحل بالاتر رسید.

3-     همان طور که در ورزش بدنی تداوم واستمرار لازم است، در ریاضت نفسانی نیز تداوم، شرط رسیدن به مقصد است. امام علی (علیه‌السلام) می‌فرماید:

«قلیل من عمل مدوم علیه خیرٌ من کثیرٍ مملول منهُ (عمل اندکی که پیوسته باشد بهتر است از بسیاری که تو را خسته و وامانده سازد.)

4-     چنان که در سلامت جسم فعل و ترک (دارو و پرهیز) هر دو با هم مؤثر است، در سلامت و تهذیب روح نیز فعل و ترک هر دو لازم است مانند ادای واجبات و ترک محرمات.

5-     مهمترین چیزی که در جمیع مراحل باید رعایت شود، نیّت و حضور قلب و اخلاص است، خداوند در قرآن بر این نکته تأکید دارد که در مسیر دین و پرستش باید اخلاص داشته باشید. خداوند در قرآن کریم می­فرماید: « به آنها دستوری داده نشده بود جز این که خدا را با کمال اخلاص پرستش کنند.»



کلمات کلیدی :

اهمیت تزکیه نفس
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/29:: 3:49 عصر

در ضرورت و اهمیت تهذیب نفس همین بس که جهاد اکبر نام گرفته است. امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرماید:  «هیچ برتری و فضیلتی همانند جهاد نیست و هیچ جهادی در قدر و منزلت با جهاد با نفس برابری ندارد.»

دلائل اهمیّت پرداختن این موضوع را می­توان به این نحو برشمرد:

1- خودسازی بزرگ‌ترین هدف پیامبران بوده است قرآن مجید می‌فرماید: «هو الذی بعث فی الامّیین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم...» (اوست خدایی که به میان مردم اُمی، پیامبری از خودشان مبعوث داشت تا آیاتش را برای آنها بخواند و ایشان را تزکیه کند و کتاب و حکمتشان بیاموزد.)

2- از برخی آیات قرآنی می­توان استفاده کرد که تهذیب نفس تأمین کننده‌ی سعادت و زمینه­ساز رسیدن انسان به هدف نهایی خلقت خویش و مایه‌ی رستگاری است؛ همچنانکه خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «قد افلح من زکاها»، (هرکس به تزکیه‌ی نفس روی آورد رستگار شد.)

3- خودسازی و نبرد با وسوسه­های نفس، تمام ابعاد شخصیت انسان را تحت تأثیر خود قرار می­دهد و با ایجاد تعادل در قوای باطنی انسان، باعث رشد اخلاقی و دست­یابی به شخصیّتی والا و برتر می­گردد و لذا علاوه بر منظر دین، از منظر اخلاق نیز تهذیب نفس دارای جایگاه ویژه­ای است و کسی که بخواهد شخصیت متعالی داشته باشد باید به خودسازی روی آورد.

4- علاوه بر ساحت اخلاق، تهذیب نفس زمینه­ساز رشد عقلانی و پرورش و زایش اندیشه است. اگر تهذیب نفس سبُک شمرده شود و امیال نفسانی طغیان ‌کند ، کانون عقل به تسخیر کانون دل در خواهد آمد و قوای اندیشه انسان به خمودی خواهد گرایید. از همین روست که در کلام گهرباری از حضرت علی علیه السلام مسئله تهذیب نفس و اطاعت از عقل در کنار هم آمده و آندو ملازم یکدیگر دانسته شده است. ایشان می­فرمایند:

 «طوبی لمن عصی فرعون هواه و اطاع موسی تقواه او عقله» (خوشا به حال آن کس که با فرعون هوای نفس خود مبارزه کند و از موسای عقل و تقوای خود  اطاعت کند.)



کلمات کلیدی :

دلا تا باغ سنگی، در تو فروردین نخواهد شد

به روز مرگ، شعرت، سوره ی یاسین نخواهد شد

 فریبت می دهند این فصل ها، تقویم ها، گل ها

از اسفند شما پیداست، فروردین نخواهد شد

مگر در جستجوی ربّنای تازه ای باشیم

وگر نه صد دعا زین دست، یک نفرین نخواهد شد

 مترسانیدمان از مرگ، ما پیغمبر مرگیم

خدا با ما که دلتنگیم، سر سنگین نخواهد شد

به مشتاقان آن شمشیر سرخ شعله ور در باد

بگو تا انتظار این است، اسبی زین نخواهد شد


علیرضا قزوه



کلمات کلیدی :

خجلم از روی شما آقا
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/29:: 3:42 عصر

در حسرت بهار نشستم نیامدی



در خیمه گاه غربت و تنهایی فراق



رنجور و بی قرار نشستم نیامدی



در غم سرای خلوت دل بی تو ای عزیز



با چشم اشکبار نشستم نیامدی


هنوز غروب جمعه نیامده که دلم از نیامدنت گرفته مولا.اگر بگوییم این جمعه هم نمیایی ناراحت میشوی اما من خود میدانم که چیزی در چنته ندارم برای عرضه به محضرت آقا.اگر این جمعه بیایی من فقط شرمندگی دارم و خجل از روی شما مولا ، از سر کرم بیا و ببخش من روی سیاه را.





کلمات کلیدی :

این کجا و آن کجا
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/29:: 3:13 عصر

عده ای در خون و آتش عده ای در پول خلق
هر دو رقصیدند اما این کجا و آن کجا
عده ای سرب و گلوله عده ای میلیاردها
هردوتا خوردند اما این کجا و آن کجا
عده ای بر روی مین و عده ای بر بال قو
هردو خوابیدند اما این کجا و آن کجا
این یکی از سوز ترکش آن یکی هم در سونا
هردو می سوزند اما این کجا و آن کجا
این یکی بر تخت ماساژ آن یکی بر ویلچرش
هردو آرامند اما این کجا و آن کجا
این یکی در عمق دجله آن یکی آنتالیا
هردو در آب اند اما این کجا و آن کجا
عده ای کردند کار و عده ای بستند بار
هردو فعالند اما این کجا و آن کجا
باکری ها سمت غرب و خاوری ها سوی غرب
هردوتا رفتند اما این کجا و آن کجا



کلمات کلیدی :

شهید دیالمه ، شهید بصیرت
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/29:: 3:10 عصر

شهید دکتر عبدالحمید دیالمه.متولد سال1333،جوان ترین نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی بود.وی در عین جوان بودن،علی رغم مسن ترین هایی که سوابق درخشان مبارزاتی نداشتند،شاه کلید مبارزات جوانان مشهدی به شمار می رفت .


متن زیر بخشی از آخرین سخنرانی شهید دیالمه است که حدود یک هفته پیش از شهادت ایراد نموده بود:

همین الان هم هزاران نفر داد می زنند ولی به دلیل اینکه معروف نیستند کسی حرفشان را گوش نمی کند،زمان بنی صدر هم ما می گفتیم ولی کسی حرفمان را گوش نمی کرد.

الان هم من صلاح نمیدانم طرح کردن افرادی را که معتقدم این سیستم فکری را در جامعه پیاده میکنند و الا اگر صلاح بدانم هیچوقت تابع جو نمی شوم.

همانطور که آن زمان افرادی با شیوه فکری ما مخالف  بودند و همه می گفتند که این مطالب را نباید بگویی،معتقد بودم که درست است و گفتم و مراحل بعدش را هم ادامه دادم.

همین الان افرادی برای بعضی وزراتخانه ها کاندیدا هستند که به اعتقاد من خط فکریشان درست نیست.

ولی متاسفانه نمی توانم کاری کنم.فقط می توانم به اندازه یک رای مخالف به آنها بدهم.کار دیگری نمی توانم بکنم.

یکی از نمونه هایش را که می توانم به شما می گویم و آن هم آقای موسوی است.

سر دبیر روزنامه جمهوری اسلامی،اعتقادم بر این است که خط فکری او،خط فکری جنبش مسلمانان مبارز و پیمان است.

البته نمی خواهم بگویم عضو آن سازمان است ولی خط فکریش همان است و اگر رجوع بکنید به روزنامه میبینید که در خیلی از جاها این خط مشی را طی میکند.

اینها را من از دید حزب نمیبینم.بلکه من اینها را فقط از پایگاه ایشان میبینم.والا هیچکدام از اینها را نه به حساب حزب می گذارم و نه به حساب سران حزب می گذارم و نه به عنوان نیروی مخلص و معتقد و مومنی که درون  حزب هستند

.بلکه شخصا به حساب خود ایشان می گذارم و اگر در اینجا می گویم به این دلیل است که مکرر در جلسات حزب گفتم و ضبط هم شده و اگر نوارش را از بین نبرده باشند،دارند.

موضع گیری های وزنامه در بعضی از موارد،کم و بیش موضع گیری روزنامه امت است.

به عنوان مثال برای مصدق مطلب چاپ میکند،اما حتی یک خط،خوب دقت کنید،حتی یک خط در مورد آیت الله کاشانی نمی نویسد.بروید روزنامه های آن زمان را ببینید.

اگر شما یک خط در روزنامه،قبل از سالگرد آیت الله کاشانی و بعد از سالگرد آیت الله کاشانی آوردید من اسمم را عوض میکنم.بعد از اینکه آقای فلسفی در نماز جمعه علیه مصدق صحبت کرد،مقاله علیه آقای فلسفی را کدام روزنامه نوشت؟سرمقاله ای نوشت به اسم خیابان مصدق و شدیدا آن را کوبید به این بهانه که اختلاف انگیز است.

یک شب که من در حزب صحبت کردم و این موارد را گفتم،بعد از من آقای موسوی آمد و از خودش دفاع کند.

گفت:ما اینها را نمی پذیریم به دلیل اینکه ما نمیخواهیم شیوه های آناکرونیستیکی را در ایران دوباره ایجاد کنیم.

البته لفظ را اشتباه به کار می برد،ولی من آن برداشتی را که او از این لغت داشت حالا می گویم و الا معنایش این نیست.

برداشتش این بود که شیوه های آناکرونیستیکی یعنی اینکه ما یک چیزی را که در تاریخ اتفاق افتاده مجددا بیایم تطبیق کنیم بر تاریخ فعلی.

مثلا اگر یک کاشانی و مصدق آن زمان بوده،حالا بیایم الان هم یک مصدق و کاشانی طراحی کنیم.برداشتش از این لغت این بود.

اخیرا که امام در مورد مصدق این صحبت ها را کرد و گفت که او هم مُسلِم نبود و اینها تفاله های او هستند و حتی امام در صحبت دیروزش می گوید اینها مثل مصدق می خواهند رفراندوم انجام دهند و این اندازه مصدق را می کوبد و آن تجلیل را از آت الله کاشانی می کند،برای آقای موسوی پیغام فرستادم که بر خلاف آن دیدی که شما داشتید،امام هم مثل اینکه آناکرونیستیکی فکر میکند.

البته ایشان سابقه های قبلی هم در گروهای منفی داشته است.از جمله بودنش در روه نخشب به همراه پیمان.پیمان،سامی و او هم  در باند نخشب بودند.

پیمان گروه جنبش مسلمانان مبارز را درست کرد.سامی گروه جاما را درست کرد و ایشان هم به ظاهر می گوید من مستقل هستم،ولی در واقع همان شیوه فکری را دارد و به اعتقاد من دقیقا در داخل روزنامه هم همین شیوه فکری را اِعمال کرده است.

علاوه بر موضع گیری ایشان من موضع گیری خانمش را هم نمی پسندم،نظر من نیست،نظر اسلام است.یک مشت مزخرفاتی را به هم بافته به اسم اسلام.زهرا رهنورد همان کسی که کتابهایی مثل طلوع زن مسلمان،همگام با یوسف،قیام موسی و هرچه از اینها توانسته به هم بافته است.او هم زیاد سابقه مسلمانی ندارد اماحالا چطور شد که مفسر قرآن شد معلوم نیست.یعنی دنیا معلوم نیست دست کیست؟

هرکسی در عرض یکسال مفسر قرآن می شود و کسی هم نیست تا جلوی ما را بگیرد که اینها را از کجا می گویی؟

در همین کتاب«طلوع زن مسلمان»(ر.ک:طلوع زن مسلمان،ص20و25،زهرا رهنورد،نشر محبوبه)جملاتی که مربوط به نهج البلاغه علی(ع) است را به فارسی نوشته،بعد به عنوان تبلیغات ارتجاعیون بر علیه زن،آن ها را کوبیده است.

هر کسی هم می خواند متوجه نمی شود که اینها عین متن نهج البلاغه است،می گوید این مرتجعین عجب چیزهای مزخرفی گفتند...خیلی از شماها اینها را میبینید و می گویید وقتی یک زن اینها را نوشته،حتما خیلی خوب نوشته است.

مخصوصا اینکه در جاهای مختلف هم به عنوان متفکر اسلامی با او مصاحبه می کنند.در تلویزیون می آید در مسائل زن بحث می کند...

اما با این شخصیت ها چه می شود کرد؟

وقتی برنامه الان اینطور است که آقای موسوی بشود وزیر امور خارجه، من چه بگویم؟

هرچه هم که داد بزنم صدایم به جایی نمی رسد.

مجبورم فقط یک رای مخالف بدهم.  



کلمات کلیدی :

شهید عبدالحمید دیالمه
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/29:: 3:7 عصر

شهید عبدالحمید دیالمه(1333تهران- 7تیر1360تهران) نماینده مجلس اول شورای اسلامی بود که در ترور دفتر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.
تحصیلات
دیالمه، دارای تحصیلات حوزوی و تحصیلات دانشگاهی تا درجه دکترا می‌باشد. وی پس از گذراندن دوره دبستان و متوسطه، پس از کسب دیپلم طبیعی تحصیلات حوزوی اش را آغاز کرد. وی از جمله علوم منطق، فلسفه و عرفان را نزد مرتضی مطهری فراگرفت. به سال 1352در رشته داروسازی وارد دانشگاه فردوسی مشهد شده و در سال 1358موفق به اخذ درجه دکترا از این دانشگاه شد. و در این دانشگاه اقدام به تأسیس کتابخانه اسلامی نمود. و برای اولین بار در سطح ایران دعای کمیل را پایه گذاری کرد جلسات سخنرانی خود را تحت عنوان «صراط مستقیم» شروع کرد. که در خلال این حرکت اعتقادی بارها توسط ساواک دستگیر شد. او پس از اتمام تحصیل به تهران آمد و مجمع احیاء تفکرات شیعی را تأسیس کرد. وی در سن 26 سالگی به عنوان نماینده مردم مشهد به مجلس راه یافت و عضو کمیسیون امور شوراها شد. وی به زبان های انگلیسی، عربی و فرانسوی مسلط بود. او از اولین کسانی بود که انحراف از خط اسلام را در بنی صدر مشاهده کرد و به قصد افشاگری به تهران آمد و در روزنامه انقلاب اسلامی تحصن اختیار کرد و جریان بنی صدر را بر ملاء نمود و او را به مناظره دعوت کرد و خط لیبرالیسم را که تحت نام خط مصدق مطرح بود باز شکافت.
پیش از انقلاب
دیالمه در دوران جوانی اش و جریان فعالیت‌هایش ارتباط مستمری با افرادی چون مطهری، بهشتی، بازرگان داشت. وی مجبور به زندگی مخفی در طی سالهای 1352الی 56جهت فعالیت‌های مبارزاتی با رژیم پهلوی بود. وی جهت بررسی وضعیت مناطق فقیرنشین استان سیستان و بلوچستان در سال 1354به آنجا سفر کرد و در زمینه تهیه مستندی از اوضاع آنجا به فعالیت پرداخت. وی در همین زمان توسط ساواک دستگیر و به علت عدم وجود مدرک آزاد شد. این مستند و نیز فیلم‌های مستند دیگری را که وی در زمینه تولید آن فعالیت کرد، ناتمام ماندند. پس از انقلاب بخشهایی از این فیلمها از صدا و سیما پخش شدند. وی از همان ابتدای ورود به دانشگاه، اقدام به تاسیس کتابخانه اسلامی و جذب افراد مذهبی کرد. جلسات دعای کمیل توسط وی برای اولین بار در سطح دانشگاه برگزار گردید و پس از مدتی در سطحی گسترده تر در حرم امام علی بن موسی‌الرضا(ع)ادامه یافت. تشکیل و مدیریت گروه‌های چند نفره جهت نشر افکار اسلامی شیعی همراه با آموزشهای عقیدتی و سیاسی از کارهای تشکیلاتی دیگر وی بود. وی در این اثنا چندین بار توسط ساواک دستگیر شد. در طی سالهای 55-54وی ساماندهی حرکت‌های دانشجویی و مردمی را علیه رژیم عهده دار بود و به انسجام گروه‌های مختلف دانشجویی در زمینه مبارزاتی می‌پرداخت.
پس از انقلاب
وی در همان سال پیروزی انقلاب به تشکیل مجمع احیاء تفکرات شیعی دست زد. وی از اعضای شورای هفت نفره اولیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامیاستان خراسان بود. همچنین بهمراه افرادی چون هاشمی نژاد، کامیاب، واعظ طبسی شورای اولیه حزب جمهوری اسلامی را در خراسان تشکیل دادند. از فعالیت‌های وی در اوایل انقلاب شرکت در جلسات مناظره و بحث با نمایندگان گروه‌های مختلف در دانشگاه و شهر بود. وی از جمله افرادی بود که شدیداً با افکار گروه‌هایی چون مجاهدین خلق مخالفت می‌کرد. وی همچنین از منتقدان نظرات و خطی مشی سیاسی-مذهبی بنی صدربود. وی مدتها قبل از ریاست جمهوری بنی صدر نسبت به وی نظر مساعدی نداشت و هیچگاه از وی حمایت نکرد. وی گروهی تشکیل داد تا مدارک و اسناد بر ضد بنی صدر و فعالیت‌های وی را گردآوری کنند. وی از جمله افرادی بود که در مجلس با ارائیه مدارک جهت اثبات عدم کفایت سیاسی بنی صدر موجب عزل وی شد. سخنرانی‌های گوناگون در شهرهای تهران، قم و مشهد که پس از نمایندگی مجلس گسترش یافت. تاکنون حدود 400ساعت از سخنرانی‌های وی گردآوری شده‌است. وی در دوره اول مجلس شورای اسلامی از طرف مردم مشهد کاندیدا شد که مورد حمایت علمای برجسته قم واقع شد و به عنوان نماینده مردم مشهد انتخاب گردید. در شروع مجلس نیز عضو هیئیت رئیسه سنی مجلس بود. پس از آن به عنوان ریاست کمیسیون شوراها در مجلس به ایفای مسئولیت پرداخت. تلاش برای ارائه مدارک عدم کفایت سیاسی بنی صدر به مجلس با همکاری برخی از نمایندگان و موفقیت در این امر. و بالاخره در تاریخ 7 تیر ماه 1360 در دفتر حزب جمهوری اسلامی بهمراه بیش از 70 نفر از جمله شهید آیت الله دکتر بهشتی به شهادت رسید



کلمات کلیدی :

<   <<   26   27   28   29   30   >>   >