سال 2005 و بعد از انتخاب مجدد بوش پسر که موجب شده سیاست های جنگ طلبانه اش را با شدت بیشتری پیگیری کند ، در یکی از گشت های شناسایی بالگرد امریکایی ها در فلوجه عراق ، می خورد به پست یک چوپان و گله ی گوسپندانش.فرمانده گروه دستور فرود فوری می دهد.بعد از فرود غیرمنتظره بالگرد، یک شخص شیک پوش به همراه یک سامسونت از بالگرد پیاده می شود و به سراغ چوپان می رود و به چوپان می گوید :
-چوپون ! من اگه بهت بگم چند تا گوسفند داری یه معامله ای با من می کنی؟
چوپان با خوشحالی گفت : اتفاقاً من آمار حدودی گله ام رو دارم ولی لطف می کنی اگر تعداد دقیق رو بهم بگی. چرا که نه. چه معامله ای؟
- من اگر تعداد دقیق گوسفندها رو گفتم یکی از این حیوونا رو به من بده.
چوپان موافقت کرد و مرد شیک پوش امریکایی سامسونتش را باز کرد و مستقیم وصل شد به ماهواره و با استفاده از آخرین فناوری روز ارتش آمریکا بعد از 3 دقیقه رو به چوپان کرد و گفت :.... ...-چوپون ! تو 1258 گوسفند داری و تعداد 647 از آنها نر و الباقی ماده هستند . از این تعداد کمتر 10 درصد آنها در سال جاری زاد و ولد کرده اند و طبق پیش بینی تا آخر امسال 32 درصد نسبت به سال گذشته به تعداد بره های تو اضافه خواهد شد.حالا من می تونم یکی از اینا رو با خودم ببرم؟
چوپان با خوشحالی بی حد و حصر با درخواست مرد شیک پوش موافقت کرد و از او خواست هر کدام از گوسفندان را می خواهد برای خودش بردارد.همین که مرد آمریکایی خواست به همراه حیوانی که انتخاب کرده از گله بیرون برود و سوار بالگرد بشود چوپان به سمتش دوید و گفت :
آقا ! اگر من به شما بگم کجایی هستی ، برای کی کار می کنی ، کارت چیه و کجا کار می کنی به معامله با من می کنی ؟
شخصیت آمریکایی با پوزخند گفت : چرا که نه ؟ چه معامله ای؟
- اون حیوونی رو که بردی بهم پس بدی.
شخصیت آمریکایی گفت : حتماً .
-تو یه مقام ارشد امریکایی در زمینه ضد تروریسم هستی توی وزارت خارجه آمریکا و بطور مستقیم گزارشهات رو به کاندولیزا رایس می دی . قراره به زودی به کنگره یه صورت وضعیت از عراق ارائه کنی.
شخصیت آمریکایی که کف و خون قاطی کرده بود با تعجب از چوپان پرسید : دمت گرم چوپون ! زدی تو خال. من دقیقاً همین هستم . قسمت میدم بگی از کجا فهمیدی .
چوپان گفت : خاک بر سرت ! به جای گوسفند داشتی سگ گله ام رو می بردی!!
آیا صدقه دادن و بخشش کردن تنها جنبه مالی و مادی د ارد یا انسان میتواند به اشکال دیگر نیز بخشش کند؟ شاید این سوال برای خیلی از افراد مطرح باشد. ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
برای پاسخ به این سوال ابتدا به حدیثی زیبا از امام حسین (علیه السلام) اشاره میکنیم که فرمودند: "بخشندهترین مردم کسی است که به آن که چشم امید به او نبسته بخشش کند1".
اما حال ببینم در کلام رسول خدا و ائمه(ع) چه کارهایی صدقه محسوب میشوند؟
پیامبر خدا(ص) در این باره میفرمایند: " بر هر مسلمانی است که هر روز صدقه بدهد. عرض شد: چه کسی توان این کار را دارد؟ حضرت فرمود: برداشتن چیزهای آسیب رسان از سر راه، صدقه است؛ نشان دادن راه به دیگری، صدقه است، عیادت از بیمار، صدقه است، امر به معروف، صدقه است، نهی از منکر، صدقه است و جواب سلام را دادن، صدقه است 2".
آن حضرت در جایی دیگر خودداری از بدی، را صدقه میدانند و میفرمایند: "هر کار نیکی، صدقه است3".
پیامبر خدا(ص) همچنین فرمودند: "زبانت را نگهدار؛ زیرا این کار صدقهای است که برای خودت میدهی4".
امام صادق(ع) نیز در تشریح ویژگی صدقهای که مورد رضایت خداوند است میفرمایند: "صدقهای که خدا آن را دوست دارد عبارت است از: اصلاح میان مردم، هرگاه رابطه شان تیره شد و نزدیک کردن آنها به یکدیگر، هرگاه از هم دور شدند5".
ایشان همچنین میفرمایند: "فهماندن سخن به ناشنوا، بی آن که از این کار به ستوه آیی، صدقهای گواراست6".
به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ سردار حسن شاطری یکی از یادگاران هشت سال دفاع مقدس بود که در طول سالهای جنگ تحمیلی با تمام وجود در حوزههای مهندسی جنگ فعالیت داشت. ایشان همچنین به عنوان یک سرباز ولایتمدار و گوش به فرمان امام و رهبر، در سالهای اخیر نیز به بازسازی مناطق آسیبدیده لبنان در جنگ 33 روزه با رژیم صهیونیستی مشغول شد که این امر سرمنشأ بسیاری از خیرات و برکات برای مردم مظلوم لبنان بود. این سردار رشید اسلام در مسیر دمشق به بیروت به منظور انجام کارهای ستاد بازسازی، به دست حامیان و مزدوران رژیم صهیونیستی به شهادت رسید. / این تصاویر را هرجا که می تونید منتشر کنید /
یادداشت زیر گزیده ای از سخنان دکتر جلیلی ست که در سال 71 در نشریه بسیج دانشگاه امام صادق(ع) منتشر شده است, انروزها سعید جلیلی از فرماند هان بسیج دانشجویی و در واقع از موسسین این نهاد مقدس محسوب میشده ونشان دهنده ی یکی از مهمترین دغدغه های او در دوران سازندگی می باشد: اگر امروز مسئولان از وزیر تا پایین ترین سطوح تفکر بسیجی داشته باشند, اگر مسئول و رییس اداره مانند فرمانده لشکر شبانه روز در پی کارزار باشد وخارج از بروکراسی اداره ای مستقیما مسائل را مدام تحت نظر داشته باشد اگر رییس ها بسان فرمانده به لحاظ زندگی از نیروهایشان در زیستن ساده تر باشند, اگر ملاک ها لیاقت ها باشد نه رفاقت ها... اگر ریاست فقط ریاضت بیشتری بدنبال داشته باشد و... خلاصه کلام اگر تفکر بسیجی به معنای کامل آن بر فضای کشور حکمفرما شود, مطمئن باشید که در دوره ی سازندگی موفقیت های چشمگیرتر از دوران جنگ خواهیم داشت... در این راستا انان که الگوی جامعه هستند باید کوشاتر باشند. روساو وزرا! شما نیزبه اطراف خود نگاه کنید... معاونین و مشاورین و کارگزاران شما چگونه به این مقام رسیده اند؟ ایا بر اساس لیاقت بوده است؟ ایا از تفکر بسیجی برخوردار است؟ایا سابقه دردو رنج دارند؟ از کدامین کانال به این مقام رسیده اند...؟ کانال لیاقت و تقوا, کانال جهاد و ایثار یا...؟؟ عزیزان مجلس,بسیجی باشید... هنگام موافقت و مخالفت فکر کنید الان در میدان مین هستید و هرآن ممکن است پودر شوید پس خالی از هر هوی آنچه میخواهید بگویید, بسیجی نسبت به امامش اخباری مذهب بود آنچه از امام می شنید نه تفسیر میکرد و نه تاویل...انرا بر سر می نهاد و رو بسوی میدان میکرد که امامش گفته بود: پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیب به مملکت شما نرسد...
به گزارش مشرق به نقل از پایگاه اطلاعرسانی امام جمعه مشهد مقدس، آیتالله سید احمد علم الهدی در حاشیه رونمایی از کتاب «سیاست در قرآن» نمایشگاه قرآن و عترت مشهد با اشاره به درخواست مهدی هاشمی برای ملاقات با وی، اظهار کرد: آن روزی که من با هاشمی دیدار کردم، در هنگام خروج فرزند وی، مهدی هاشمی نزد من آمد و درخواست ده دقیقه ملاقات با اینجانب داشت و میگفت که میخواهد در مورد مسائلی که علیه او مطرح شده است برای من توضیح بدهد.
امام جمعه مشهد افزود: فرزند هاشمی رفسنجانی پس از هماهنگی با دفتر اینجانب، صبح روز بعد نزد من آمد و درباره ارتباطش با اردوکشیهای خیابانی بعد از انتخابات در سال 88 و نسبتهایی که در این باره به او زدهاند، توضیحاتی داد و مدعی بود با اینکه در انتخابات به نفع آقای موسوی فعال بوده است، اما باحرکتهای بعد از انتخابات آقای موسوی موافق نبوده و با او مخالفت میکرده و حتی مدعی بود که چند بار به او گفته است که باید از طریق قانون اقدام کند.
علمالهدی گفت: پس از پایان توضیحات وی، گفتم این مطالب چه ارتباطی به من دارد؟ آنچه مسلم است موضعگیری و سخنان من علیه فتنهگران در مورد شخص شما نبوده است، که برای تبرئه خود این مطالب را به من میگویید. بنده قاضی نیستم و شما باید این مطالب را به دادگاه و قوه قضاییه ارائه کنید.
عضو مجلس خبرگان رهبری یادآور شد: به فرزند هاشمی رفسنجانی گفتم، به هر حال آنچه برای شما پیش آمده، حق باشد یا ناحق، مشخص میشود و میگذرد و تمام میشود، اما آنچه نمیگذرد، وضع پیش آمده برای هاشمی رفسنجانی در عرصه نظام است.
وی با بیان اینکه به او گفتم «سرآغاز ارادت من به آقای هاشمی زمانی بود که هنوز شما به دنیا نیامده بودی» به سابقه آشنایی خود با هاشمی رفسنجانی اشاره کرد و گفت: در ابتدای نهضت امام خمینی (ره) هاشمی بهوسیله دستگاه شاه دستگیر شد. وی و چند نفر از طلاب را به سربازی اجباری بردند . آنها از سربازی فرار کردند . و شدیدا تحت تعقیب بودند .آن ها از زاهدان به بیرجند آمدند. و دهه آخر صفر بود.
امام جمعه مشهد مقدس تصریح کرد: من در آن زمان طلبه جوانی بودم که برای منبر در ایام محرم و صفر مسافرت می رفتم و آن سال بیرجند آمده بودم. در نخستین آشنایی که با ایشان پیدا کردم، نهضت و انقلاب از دید یک طلبه جوان مثل من به صورت متجسد در هاشمی رفسنجانی جلوه کرد و به او ارادت انقلابی پیدا کردم.
علمالهدی گفت: این ارادت از سوی من تا سال 78 ادامه داشت. تا آنکه در حج آن سال و در منی ، شبی در بعثه مقام معظم رهبری، با یکی از منسوبان نزدیک هاشمی رفسنجانی که به حج آمده بود، درباره حزب کارگزاران بحث شد و او جسارتی علیه مقام معظم رهبری انجام داد که آن اظهارات، نظر و اعتقاد مرا در مورد هاشمی رفسنجانی به کلی مخدوش کرد. البته این خدشه در مورد آقای هاشمی، امروز نه تنها در من، بلکه در بسیاری از متدین و انقلابیون پیش آمده است.
امام جمعه مشهد مقدس گفت: به فرزند هاشمی رفسنجانی گفتم از آن زمان به بعد و به ویژه در سالهای اخیر، نمونههای بسیاری از چنین برخوردهایی از سوی منسوبان نزدیک و دور وی دیده و شنیده شده و سبب شده تا جامعه متدینین و انقلابی کشور هاشمی رفسنجانی را در مصاف و تقابل با مقام معظم رهبری ببینند و اعتمادشان به ایشان را از دست بدهند که این رویداد، اتفاق خوبی نیست.