سلام
روایتی از بزرگ مردانی که حتی رابطه پدر و فرزندی هم اونهارو از انجام وظایفشون غافل نکرد و در هیچ شرایطی از خق ملت عزیز ایران نگذشتند(برخلاف بعضیا).
آیت الله محمدی گیلانی
یکی از بارز ترین نمونه ها در این خصوص نحوه برخورد آیت الله محمدی گیلانی در قبال دو فرزند ناخلف خود می باشد که در جریان بلوای منافقین در خرداد سال شصت ، به همراه عده زیادی از منافقین دستگیر شدند.
در آن زمان، برخلاف امروز، که فرزندان خواص! حاشیه امنی جهت انجام اقدامات خود احساس می کنند، فرزندان ایشان گرفتار تیغ عدالت پدر شده و نهایتا حضرت آیت الله خود شخصا آنها را محاکمه و حکم اعدام را صادر نمود.
شاید به پاس همین عدالتطلبی و بیتوجهی به ملاحظات خانوادگی در راستای حفظ نظام بود که بیست و هشت سال بعد رئیس جمهور در دیدار با ایشان وی را مدال افتخاری بر سینه ملت ایران دانسته و افزود: «آیت الله محمدی گیلانی عدالت را از خودشان آغاز کردند.»
آیت الله حسنی امام جمعه ارومیه
رشید حسنی (پسر بزرگ آیتالله حسنی) پس از پیروزى انقلاب ناگهان به گروه سیاسى سازمان فدائیان خلق پیوست و از سران آنها شد، به طورى که مسئولیت شاخه آذربایجان غربى بر عهده او بود.
در پی شناسایی محل حضور رشید در تهران آیت ا… حسنی حکم دستگیری وی را صادر کرد. وی در بخشی از خاطرات خود می نویسد : ” جایش را شناسایى کردیم. در کمیته انقلاب تهران با آیتالله مهدوىکنى تماس گرفتم و گفتم: یک موردى هست، چند نفر مسلح بفرستد. نگفتم پسرم است….. گفتم اگر مقاومت یا فرار کند، بزنید، نگذارید فرار کند و اگر هم تسلیم شد، دستگیر کنید و به کمیته تحویل بدهید. آنها رفتند و او را دستگیر کردند.”
امام جمعه شهرستان ارومیه در ادامه می افزاید : “رشید را بعد براى بازجویى و محاکمه به تبریز انتقال دادند. او چون محل فعالیتهایش آذربایجان بود در این شهر محاکمه و به اعدام محکوم شد و بلافاصله حکم اجرا گردید…»
در این رابطه وی بعدها نیز کمترین تردیدی از خود نشان نداده و مینویسد: “وقتى خبر اعدام رشید را شنیدم، چون به وظیفه خود عمل کرده بودم هیچ ناراحت نشدم. من در مورد انقلاب با هیچ شخصى ولو پسرم باشد، شوخى ندارم و با هیچ احدى در این مورد عقد اخوتى هم نبستهام.
هنوز هم اگر یکى از فرزندانم بر ضدانقلاب و رهبرى خداى ناکرده فعالیت کند، همان کارى را خواهم کرد که با رشید کردم.”
امام خمینی(ره)
در سال پنجاه و نه وقتی سیدحسین خمینی در مشهد در دفاع از بنیصدر سخنرانی کرده بود مردم در اعتراض به او حملهور شدند که وی دست به اسلحه برد و نیروهای کمیته او را از بین مردم بیرون آوردند.
حضرت امام پس از اطلاع از این موضوع بدون کوچکترین ملاحظهای بر ضرورت برخورد قاطع با تحرکات وی تأکید بخصوص بر این نکته که انتساب وی به بیت امام نباید سبب ملاحظه و تبعیض در برخورد با وی از سوی نیروهای انتظامی گردد، تصریح نمودند. ایشان دستور دادند سید حسین خمینی تحتالحفظ به تهران بازگردانده شود و اگر دست به اسلحه خود زد او را با تیر بزنند.
آیت الله خزعلی:
اما بعنوان آخرین نمونه میتوان به مهدی خزعلی فرزند آیت ا… خزعلی اشاره کرد که با حضور محوری خود در فتنه هشتاد و هشت و افتادن به زندان در پی آن، آخرین برگ از داستان بیراهه رفتن فرزندان بزرگان را رقم زد.
لذا این بار نیز شاهد مفارقت و اعلام برائت بزرگی از فرزند خود بودیم. آیت ا… خزعلی ضمن تأکید بر انحراف فرزندش بیانیه ای در برائت از وی صادر کرد که به شرح زیر است:
“خداوند متعال میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا ان من ازواجکم و اولادکم عدوا لکم فاحذروهم» و نیز تذکر میدهد «لا تجد قوما یومنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا آباءهم او ابناءهم.
در این دو آیه ارجمند خداوند سبحان به ما تنبه میدهد اگر اولادتان با خدا و رسول کنار نیامدند از آنها احتراز کنید و آنها را دوست نداشته باشید .
مدت مدیدی است پسرم مهدی خزعلی از راه مستقیم منحرف شده درست در خط مقابل قرار گرفته هر چه نصحیت میکنم و برای هدایتش متوسل به اولیای خدا میشوم اثر نمیکند…. دیگر کاسه صبرم لبریز شده، دیگر با او صحبت نمیکنم و حرفهای نامناسب او را بر نمیتابم.
ملت انقلابی عزیز همیشه در صحنه ما بدانند او از ما جدا هست و هر چه از من نقل کند، نپذیرند. با من ارتباطی ندارد ولی الان هم دعا میکنم خداوند به او توفیق دهد که از راه انحرافی که پیش گرفته است برگردد و گرنه خداوند مقتدر، اسلام و انقلاب و امام و رهبر و رئیس جمهور و مسلمین عزیز را از شر او مصون و محفوظ بفرماید.”
کلمات کلیدی :