هرگاه دو مسلمان یکدیگر را ببینند و یکی از آنان به دیگری سلام کند و با او دست دهد، محبوب ترین آنان نزد خداوند، خوش روترین آنان نسبت به دیگری است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

جهت اطلاع از تنظیمات و ویــــرایش این قالب اینجا را کلیک کنید.

.:: کلیک کنید ::.
موانع و آثار تهذیب نفس
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/29:: 4:15 عصر

موانع تهذیب نفس

پیمودن راه کمال و نیل به مقالات عالی کار سهل و ساده‌ای نیست، بلکه بسیار مهم و دشوار است و موانعی در این راه وجود دارد که انسان مرید، باید در برطرف ساختن آنها جهاد کند والا به مقصد نخواهد رسید. ما در ذیل به مهم‌ترین آنها می‌پردازپم.

مانع اوّل: تداوم گناه

انجام هرگناه به منزله‌ی برداشتن قدمی در جهت خلاف هدف نهایی خلقت و لکّه تاریکی بر صفحه‌ی دل است. هر چه قدر که انسان بر انجام گناه اصرار ورزد، صفحه‌ی دل او تاریکتر شده و بازگشت را برای او دشوارتر می­سازد تا جایئکه امکان دارد به طور کلی زمینه‌ی اصلاح نفس و تهذیب اخلاق در وی از بین برود و هیچگاه موفّق به خودسازی نگردد. دلی که در اثر ارتکاب گناه آلوده و تاریک شده نمی‌تواند مرکز تابش انوار الهی باشد. حضرت صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«وقتی انسان مرتکب گناه شد یک نقطه سیاه در قلبش پیدا می‌شود پس اگر از گناه توبه کرد نقطه سیاه محو می‌گردد و اگر همچنان به معصیت ادامه داد نقطه سیاه نیز تدریجاً بزرگ می‌شود تا اینکه بر مجموع قلب غلبه نماید، در این صورت هرگز به فلاح و رستگاری نخواهد رسید.

همچنین ایشان در جای دیگری فرموند: پدرم فرمود برای قلب انسان چیزی بدتر از گناه نیست زیرا گناه با قلب به جنگ و ستیز می‌پردازد تا اینکه بر آن غلبه کند، در این صورت قلب واژگون می‌گردد.

مانع دوّم: تعلقات دنیایی

یکی از موانع بزرگ مسیر کمال و خودسازی تعلقات مادی است. تعلقّاتی مانند علاقه به مال و ثروت علاقه به همسر و فرزند، علاقه به خانه و اسباب زندگی، علاقه به جاه و مقام و ریاست علاقه به پدر و مادر و برادر و خواهر حتی علاقه به علم و دانش می­تواند انسان را از حرکت و هجرت و سلوک باز ‌دارند و یا لااقل طی طریق را برای وی دشوار سازند. قلبی که با محسوسات انس گرفته و شیفته و دلباخته‌ی آنها است چگونه می‌تواند از آنها دست بردارد و به عالم بالا سیر و صعود کند. علاوه بر آن، بر طبق احادیث، حبّ دنیا ریشه تمام گناهان می‌باشد و انسان گناهکار نمی‌تواند به مقام قرب الهی صعود نماید. از همین رو رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند:

«اوّلین چیزی که بوسیله‌ی آن معصیت خدا انجام گرفت شش صفت بود: علاقه به دنیا، علاقه به ریاست، علاقه به زن، علاقه به خدا، علاقه به خواب، علاقه به راحتی» 

همچنین حضرت امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «محبت دنیا ریشه‌ی هر گناهی است»

البته نباید از نظر دور داشت که آنچه مذموم است، دلبستگی و تعلّق خاطر مفرط به امور دنیوی است، نه خود آنها. انسان سالک مانند سائر انسانها برای ادامه‌ی زندگی به خدا و لباس و مسکن و همسر دارد و برای تأمین آنها ناچار است کار کند. برای بر نسل باید ازدواج کند برای اداره‌ی زندگی اجتماعی ناچار است، مسئوولیت اجتماعی بپذیرد و بهمین جهت در شرع مقدس اسلام از هیچیک از اینها مذمت نشده بلکه با قصد قربت همه اینها می‌تواند عبادت محسوب شوند، مگر پیامبر گرامی اسلام و امیرالمؤمنین و امام سجاد و سائز ائمه (علیه‌السلام) کار و کوشش نمی‌کردند. امّا نقطه‌ی انحراف زمانی است که تمتّع از آنها وی را چنان به خود مشغول سازد که انسان هدفی به غیر از آنها را دنبال نکند و از هدف خلقت خویش که همانا قرب الی الله است، غافل ماند. همچنانکه در روایت از امام صادق به این امر اشاره شده است. ایشان می­فرمایند: «دورترین حالات بنده از خدا وقتی است که هدفی جز سیر کردن شکم و تأمین خواسته‌های شهوانی نداشته باشد.»

مانع سوّم: پرخوری

یکی از موانع تهذیب نفس، پرخوری و شکم پرستی است، شخصی که شبانه روز تلاش می‌کند غذاهای خوب و لذیذ تهیه کند و شکم را از انواع غذاها انباشته سازد چگونه می‌تواند با خدای خویش خلوت کند، با او انس بگیرد و راز و نیاز کند. انسان با شکم انباشته از غذا چگونه می‌تواند حال عبادت و دعا داشته باشد. کسی که لذّتش را در خوردن و آشامیدن می‌داند، چگونه ‌می‌تواند طعم ولذت مناجات را بچشد و به همین جهت اسلام از پرخوری مذمت نموده است.

حضرت صادق (علیه‌السلام) به ابوبصیر فرمود: شکم در اثر پرخوری طغیان می‌کند و نزدیک‌ترین احوال بنده به خدا هنگامی است که شکمش خالی باشد و بدترین حالات وقتی است که شکمش پر باشد.

حضرت صادق (علیه‌السلام) فرمود: خداوند سبحان پرخوری را مذموم می‌داند.

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: پرخوری نکنید که نور معرفت در قلب شما خاموش می‌گردد.

حضرت صادق در حدیثی فرمود، برای قلب مؤمن چیزی زیانبارتر از پرخوری نیست، پرخوری باعث قساوت قلب و تحریک شهوت می‌شود و گرسنگی خودش مومن و غذای روح و طعام قلب و صحت بدن می‌باشد.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود: هنگامی که خدا صلاح بنده‌اش را بخواهد قلت کلام و قلت طعام و قلت خواب را به او الهام می‌کند. 

اما یادآوری این مطلب هم ضروری است که سالک الی الله نیز مانند سائر مردم برای زنده ماندن و نیروی عبادت نیاز به غذا دارد اما باید به مقدار تأمین نیازهای بدن غذا بخورد و از پرخوری جدّاً اجتناب نماید. زیرا پرخوری اسباب کسالت و بی‌رغبتی به عبادت و قساوت قلب و غفلت از یاد خدا می‌شود بر عکس کم خوری و گرسنگی موجب سبکی و آمادگی برای عبادت و توجه به خدا می‌شود و این موضوع کاملاً مشهود است که انسان در حال گرسنگی از صفای روح و نورانیت و حال خوش برخوردار است که با شکم پر، برخوردار نخواهد بود.

مانع چهارم، سخنان غیر ضروری

یکی از اموری که سالک را از حرکت و نیل به مقصد بازمی‌دارد و مانع توجه و حضور قلب می‌شود سخنان بی‌فایده و غیر ضروری است. خداوند متعال به انسان نیروی تکلم داده تا نیازهای خویش را برطرف سازد. اگر به مقدار نیاز سخن گفت، ازین نعمت بزرگ درست استفاده کرده است، اما اگر به سخنان بیهوده و غیر ضروری پرداخت، این نعمت الهی را تضییع خواهد کرد. علاوه بر آن در اثر زیاد حرف زدن و پراکنده گوئی، فکرش پراکنده و پریشان می‌شود و نمی‌تواند نسبت به خداوند متعال توجه کامل و حضور قلب پیدا کند و به تزکیه‌ی نفس بپردازد، به همین جهت در احادیث از پر حرفی و سخنان بی‌فائده مذمت شده است از باب نمونه: پیامبر اکرم فرمود:

پبامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) «مردم سه دسته اند 1 - غنیمت برنده 2 - افراد سالم از خطا 3 - متضرر. دسته اول که مغتنم می باشند کسانی هستند که ذکر خداوند بر زبان آنها جاری است ودسته دوم که افراد سالم هستند کسانی می باشند که ساکتند و دسته سوم یعنیاهل خسران کسانی هستند که وارد در سخنان باطل می شوند.

 و نیز فرمودند: «زبانت را نگهدار که این بهترین هدیه است برای نفس خودت، آنگاه فرمود، انسان به حقیقت ایمان نائل نمی‌شود مگر اینکه زبانش را نگهدارد.»

در همین رابطه‌ی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: زبانت را نگهدار و سخنانت را بشمار تا اینکه کلامت در غیر امر خیر تقلیل یابد.  

امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند: سه چیز از علائم فهم و فقاهت می‌باشد: بردباری و علم سکوت و سکوت دری است از درهای حکمت، سکوت موجب محبت می‌شود و دلیل هر خیری است. 

به هر حال بر سالک لازم است زبان خویش را کاملاً کنترل کند و سنجیده سخن بگوید، از ولنگاری و پرحرفی جدّاً اجتناب کند، در مورد امور دنیا به مقداری سخن گوید که برای زندگی او ضرورت دارد و در عوض زبانش را به گفتن ذکر و ورد و مطالب علمی و مطالب سودمند و مفید اجتماعی مشغول بدارد.

مانع پنجم: ضعف اراده

یکی از موانع بزرگ این راه که شاید مهمترین آنها باشد ضعف و اراده و عدم قدرت تصمیم گیری است. این مانع انسان را از شروع در عمل باز می‌دارد. شیطان و نفس اماره ابتدا سعی می‌کند موضوع ریاضت و مسیر و سلوک را کوچک و غیرضروری جلوه دهند. تلاش می‌کنند، انسان را به انجام وظایف صوری، بدون توجه و حضور قلب، قانع سازند، می‌گویند. تو وظیفه‌ای جز انجام این عبادت‌ها نداری. چه کار داری با حضور قلب و توجه و ذکر و تهذیب نفس و اگر احیاناً به فکر افتاد با صدها حیله و نیرنگ او را از اراده باز می‌دارند و گاهی موضوع را آنقدر برایش دشوار جلوه می‌دهند که مأبوس و ناامید گردد.

لیکن انسان باید جلوی وسوسه‌های شیطان و نفس اماره را بگیرد. با مراجعه به آیات و احادیث و کتب معرفت و اخلاق به ارزش و ضرورت سیر و سلوک واقف گردد و بداند که تهذیب رأس همه امور است و موجب فراهم آمدن سعادت دنیا و آخرت است.

مانع ششم: حبّ ذات

وقتی سالک، تمام موانع را برطرف ساخت و از همه‌ی مراحل گذشت، تازه با مانع بسیار بزرگی مواجه می‌شود و آن حب ذات است. تازه متوجه می‌شود همه‌ی اعمال و حرکات و عبادت‌هایش از حبّ ذات نشأت می‌گیرد چراکه عبادت و ریاضت و ذکر و دعا و نماز و روزه‌اش، به منظور استکمال نفس و پاداش اخروی است که نتیجه‌اش عائد نفس می‌شود و چنین عبادت‌هایی گرچه انسان را به بهشت و ثواب اخروی نائل می‌گرداند، لیکن انسان را به مقام شامخ ذکر و شهود و لقاء، ارتقاء نخواهند داد. سالک تا از مقام خودخواهی و خودبینی نگذرد، نور خدا در دلش تجلی نخواهد کرد و تا از مقام ذات و حب نفس هجرت نکند به بارگاه قدس الهی بار نخواهد یافت.

بنابراین بر انسان سالک لازم و ضروری است که با ریاضت و جهاد خویشتن را از محدوده حب ذات خارج سازد و حب ذات را به حب خدا تبدیل نماید و همه کارهایش را صرفاًٌ برای رضای خدا انجام دهد. اگر غذا می‌خورد بدان منظور باشد که محبوب ازلی زنده ماندنش را خواسته است و اگر عبادت می‌کند بدان جهت باشد که خدای را سزاوار پرستش می‌داند. چنین فردی نه طالب دنیا است و نه طالب عقبی، بلکه طالب خداست. حتی کشف و کرامت را نمی‌خواهد و جزم معبود حقیقی مطلوب و منظوری ندارد. اگر از این مرحله دشوار نیز گذشت و حتی شخصیت و هویت خویش را از دست داد، می‌تواند در بساط توحید قدم بگذارد و به مقام شامخ لقا و شهود ارتقا یابد و در بارگاه «فی مقعد صدقٍ عند ملیک مقتدر» نازل گردد.

نکته

موانع تزکیه نفس و خودسازی را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: الف) موانع درونی ب) موانع بیرونی، موانع درونی خودسازی غالباً اخلاقی هستند، مانند: کبر و خودخواهی؛ خود کم بینی یا عقده حقارت؛ جهل به معرفت نفس و... امّا موانع بیرونی در امر خودسازی اختلال ایجاد می‌کنند مانند: مال دوستی؛ دلبستگی‌های قومی و فامیلی؛ تشریفات زائد و دست و پاگیر و غیره.

آثار تهذیب نفس

بعد از آنکه مهمترین موانع تهذیب را برشمردیم حالا نوبت به آثار تهذیب نفس می‌رسد، اگر سالک موانع را برطرف ساخت و موفق شد که خود را از رذائل پاک کند و به فضائل آراسته گردد، چه آثاری را دنبال خواهد داشت، ما در این مقاله آثار تهذیب نفس را به اجمال ذکر می‌کنیم امّا باید مقدّمتاً بیان کنیم که  که بازگشت آثار و فوائد تزکیه به خود انسان است و خداوند بهره­ای از این تلاش معنوی انسان نخواهد برد. «... فانما یتزکّی لنفسه و الی الله المصیر»

1- تزکیه و پاک کردن نفس از آلودگی باعث رستگاری است.

قد افلح من تزکّی (به یقین کسی که پاکی جست(و خود را تزکیه کرد) رستگار شد.)

2- انفاق به انگیزه‌ی تزکیه‌ی نفس، رضایت خاطر از پاداش الهی را به همراه می­آورد.

«الّذی یؤتی ماله یتزکّی... و لسوف یرضی» (... و او همان کسی است که مال خود را (در راه خدا) می‌بخشد تا پاک شود و در این راه جز رضایت الهی هدف دیگر ندارد و از همین سو در نهایت از لطف پروردگار خویش خرسند خواهد شد.»

3- پاک کردن و تهذیب نفس از گناه زمینه‌ ساز درک حقایق قرآن و استفاده از معارف بلند قرآن کریم است:

«انه لقرآن کریم، لا یمسّه الاّ المطهرون» بدرستیکه آن قرآن کریمی است... و جز پاکان نمی‌توانند به آن دست زنند (دست یابند)

توضیح اینکه قرآن کریم ظاهری دارد و باطنی و دست یابی به معانی ظاهری قرآن برای اغلب انسانها میّسر است امّا به معانی باطنی قرآن جز پاکدلان دست نخواهند یافت، طهارت در آیه 79-77 سوره‌ی واقعه هم طهارت ظاهری را شامل می‌شود و دلالت بر حرمت قرآن بر غیر طاهرین دارد و هم شامل طهارت باطنی می‌شود و به این مطلب اشاره دارد که تنها کسانی به اسرار و معانی باطنی قرآن دست می‌یابند که قلوب آنان از آلودگی‌های شرک و گناه پاک باشد و دست یافتن به تمام یا بخشی ازین معانی بستگی به مقدار طهارت باطنی فرد دارد که در درجه اول پیامبر و امامان معصوم هستند و در درجات بعد دیگر انسانها، هر یک به اندازه‌ی طهارت نفس خود از باطن این کتاب بهره‌مند می‌شوند.

4- علاقه انسان به پاکسازی خود از گناهان، زمینه‌ی جلب محبت خداوند است:

«... انّ الله یحبّ التوابین و یحبّ المتطهرین» خداوند توبه کنندگان را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد.»

علاوه بر موارد فوق می­توان مواردی دیگر را نیز به عنوان اثرات و برکات تهذیب نفس برشمرد که عبارتند از: دریافت پاداش الهی و رسیدن به نعمات بهشتی؛ خشنودی از قضا و قدر الهی، قناعت ورزی و رضایتمندی از زندگی و معیشت و... اشاره کرد.



کلمات کلیدی :