سینه خردمند صندوق راز اوست و گشاده‏رویى دام دوستى و بردبارى گور زشتیهاست . [ یا که فرمود : ] آشتى کردن ، نهان جاى زشتیهاست و آن که از خود خشنود بود ناخشنودان او بسیار شود . [نهج البلاغه]

جهت اطلاع از تنظیمات و ویــــرایش این قالب اینجا را کلیک کنید.

.:: کلیک کنید ::.
دیده بان
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/27:: 5:32 عصر
افسران - دیده بان

کنار خط شروع به دیده‌بانی کرد. گفتم: اینجا رو با آتش‌بار ثبت کن. تنهاش گذاشتم و برگشتم. با صدای انفجار از خواب پریدم، با بی‌سیم با همه دیدگاه‌ها تماس گرفتم، فقط مهدوی پاسخ نداد! بی‌سیم‌چی را صدا زدم و گفتم: تلاش کن با مهدوی تماس بگیری، بی‌سیم‌چی مات و مبهوت به من نگاه کرد، یکی از بچه‌های مقر دستم را گرفت و کنار کشید و گفت: چند ساعت پیش مهدوی تماس گرفت، چند موقعیت را اعلام کرد و گفت: "این مشخصات رو با آتش سنگین بزنید دشمن خط ما رو شکسته، من هم می‌خوام بی‌سیم رو منهدم کنم." این آخرین پیام مهدوی بود، ما اون مشخصات رو زدیم، بعد فهمیدیم مشخصاتی که داده بود، محل خودش در همان خاکریز خط مقدم بود! با این کار شهید مهدوی، جلوی پیشروی بیشتر عراقی‌ها گرفته شد.
راوی: حجت ایروانی



کلمات کلیدی :