جام حوادث؛
دوازدهم مهر سال 90 جسد زن 30 ساله ای که قسمتی از اعضای بدنش توسط حیوانات درنده خورده شده بود در حاشیه جاده فرعی روستای شترک مشهد کشف شد. تحقیقات قاضی اسماعیل شاکر (قاضی ویژه قتل عمد در زمان حادثه) بیانگر آن بود که حدود 72 ساعت از مرگ زن جوان می گذرد و او با شلیک گلوله به ناحیه سر کشته شده است.
در حالی که بررسی های پلیسی و قضایی برای شناسایی و دستگیری عامل یا عاملان این جنایت ادامه داشت چند ماه بعد و در تاریخ بیست و دوم اسفند، کارآگاهان پلیس آگاهی در جریان یک جنایت ناموفق قرار گرفتند.
ماجرا از این قرار بود که اطرافیان یک زن جوان، پیکر خون آلود او را در حالی که گلوله ای به سرش شلیک شده بود به مرکز درمانی منتقل کردند این زن که از مرگ حتمی نجات یافته بود پس از بهبودی نسبی به کارآگاهان گفت: به عنوان مسافر سوار یک خودرو پیکان شدم که راننده به بهانه ای وارد منزلم شد ولی او ناگهان با اسلحه کلت کمری گلوله ای به طرف من شلیک کرد و من بیهوش روی زمین افتادم تا این که توسط بستگانم از مرگ نجات یافتم.
این گزارش حاکی است: با راهنمایی های این زن، کارآگاهان با صدور دستورات قضایی موفق شدند مرد پیکان سوار را دستگیر کنند. او انگیزه خود از شلیک به سر زن جوان را سرقت طلاهای مسافرش عنوان کرد و بدین ترتیب روانه زندان شد. از سوی دیگر کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی که تحقیقات خود را درباره پرونده قتل مسلحانه زن جوان با نظارت قاضی شاکر ادامه می دادند به سرنخ هایی دست یافتند که نشان می داد آن زن با شلیک گلوله از سلاح کلت کمری به قتل رسیده است. بنابراین مطابقت گلوله شلیک شده به سر زن جوان با گلوله ای که از جسد مقتول بیرون آورده شده بود مشخص کرد که هر دو گلوله از یک سلاح شلیک شده است.
کارآگاهان در ادامه این عملیات و با بازجویی های فنی از راننده 37 ساله پیکان سوار موفق شدند سلاح کلت وی را نیز کشف کنند. بررسی های عوامل تشخیص هویت روی این سلاح بیانگر آن بود که هر دو گلوله از اسلحه کلت کشف شده، خارج شده است بنابراین احتمال وقوع جنایت توسط متهم قوت گرفت و راننده مذکور با دستورات قاضی ویژه قتل عمد، مورد بازجویی های فنی قرار گرفت.
او که دیگر چاره ای جز بیان حقیقت نداشت گفت: پاییز سال 90 با زنی که در همسایگی ام زندگی می کرد آشنا شدم و برخی کارهای او را انجام می دادم تا این که یک روز او از من خواست برای خرید یک میز تحریر به منطقه آب و برق برویم اما هنگام برگشت به منزل وسوسه شدم تا طلاهایش را سرقت کنم بنابراین با اسلحه کلتی که همراهم بود داخل ماشین گلوله ای به سرش شلیک کردم و پس از سرقت طلاهایش، جسد او را از مسیر صدمتری به منطقه شترک بردم و در آن جا رها کردم. بعد از گذشت چند ماه از این ماجرا با زن دیگری آشنا شدم و به بهانه ای همراهش به منزل او رفتم. آن لحظه کنار بخاری قرار گرفتم تا خودم را گرم کنم اما وسوسه سرقت طلاهای او آزارم می داد تا این که سلاح را بیرون کشیدم و گلوله ای به سرش شلیک کردم وقتی او روی زمین افتاد طلاهایش را سرقت کردم و از منزل خارج شدم اما دقایقی پس از رفتن من، اطرافیانش متوجه ماجرا شده بودند و او را به بیمارستان رساندند.
وی در آخرین جلسه بازپرسی گفت: فکر نمی کردم دستگیر شوم ولی با نجات یافتن آن زن از مرگ، اطرافیانش مرا شناسایی کردند که چند روز بعد هم دستگیر و روانه زندان شدم.
با تکمیل تحقیقات و صدور قرار مجرمیت از سوی قاضی اسماعیل شاکر، پرونده عامل جنایت مسلحانه، به شعبه اظهارنظر مجتمع قضایی شهید قدوسی مشهد ارسال شد. نماینده دادستان پس از مطالعه دقیق پرونده، کیفرخواست آن را خطاب به دادگاه کیفری استان و عمومی و جزایی مشهد صادر کرد.
در این پرونده برای الف-س به اتهامات یک فقره قتل عمدی زنی مسلمان به وسیله اسلحه کلت، 2 فقره سرقت طلا، مصدوم کردن زنی دیگر با سلاح، مخفی کردن جسد، حمل و نگهداری غیرمجاز سلاح و برقراری روابط نامشروع تقاضای مجازات شده است.
پزشکی قانونی سلامت روانی متهم را تایید کرد
در جریان رسیدگی به پرونده جنایت راننده پیکان سوار، پزشکی قانونی سلامت روانی وی را تایید کرد. به گزارش خراسان، پس از اعترافات صریح متهم به قتل زن جوان و مصدوم کردن یک زن دیگر با شلیک گلوله، قاضی ویژه قتل عمد دستور داد تا متهم 37 ساله این پرونده از نظر سلامت روانی مورد معاینات دقیق پزشکی قرار گیرد بنابراین وی به کمیسیون ویژه پزشکی معرفی شد اما پزشکان و روانپزشکان متخصص پس از انجام معاینه و مصاحبه، او را مسئول اعمال و رفتار خود دانستند و سلامت روحی و روانی وی را تایید کردند. پس از اعلام نظر پزشکان، متهم این پرونده جنایی به زودی در دادگاه کیفری استان خراسان رضوی پای میز محاکمه می نشیند تا به سزای اعمال خود برسد.
نویسنده وبلاگ:
یک سوال دارم،منظور از واژه آشنایی چیست؟برای چی با کلمات بازی میکنیم؟منظور دقیقا دوستی هست وگرنه کسی به صرف یک آشنایی ساده دیگری رو در خونش راه نمیده و یا با اطمینان باهاش نمیره خرید.
بخدا من با شیک پوشی مشکلی ندارم ، با آزادی زن مشکلی ندارم اما این آزادی ها به چه قیمت؟به قیمت تجاوز؟قتل؟بی آبرویی؟
دلیلی برای دوستی بین زن و مرد وجود نداره ، شما در نظرات چنتا دلیل قانع کننده بذارید که دوستی زن و مرد خوبه.
کلمات کلیدی :