ماشالا به غیرتش - آیین جوانمردان
[ و مردى را دید که براى زیان دشمن خویش مىکوشید و به خود زیان مىرسانید بدو فرمود : ] تو کسى را مانى که به خود نیزهاى فرو برد تا آن را که پس وى سوار است بکشد . [نهج البلاغه]
کنارخیابان شریعتی چند موتور سوار دارند دختری را به زور سوار می کنند که روحانی جوانی برای کمک به دخترک، به سمت آنان می رود شیشه نوشابه ای را خرد می کنند و چشم راست فرزاد را می درند...پزشک می گوید چشم او تخلیه می شود روحانی جوان قبل از بیهوشی می گوید" الحمدلله به قیمت یک چشم موفق شدیم ناموس مردم را نجات دهیم " چشم تو ، فدای همه چشم چرانهای شهر ... فدای همه جوانهایی که کنار کهف الشهدا با دوست دخترشان برف بازی می کنند ! فدای چشم هیز کارمندانی که دنبال صید ارباب رجوع بی سرپرست و جوانند...