سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوستِ شریران، همچون مسافر دریاست که اگر از غرق شدن هم ایمن ماند، از ترسْ ایمن نیست . [امام علی علیه السلام]

جهت اطلاع از تنظیمات و ویــــرایش این قالب اینجا را کلیک کنید.

.:: کلیک کنید ::.
صرفا جهت آب شدن یخ های قطبی
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/2:: 10:32 عصر

فانتزی من اینه بدونم وقتی رفتیم بهشت از کدوم درخت باید سیب بخوریم عایا؟؟!!!!!!
.............................
یکی از فانتزیام اینه کـــه
مثلا واسه آخر ترم درس نخونم برم امتحان بدم
بعد ببینم استاد داده بهم 19 !!!
بگم استاد چرا استاد ؟؟؟
بگه من میدونم تو درست خوبه برای امتحان نتونستی بخونی
............................
یکی از فانتزیام اینه کـــه
یه ساعت داشته باشم که سر جلسه هر امتحانی وقتی اون رو میزنی زمان وایسه
بعد بـرم همه جواب هارو از رو کتاب ببینم و همیشه بهترین نمره رو بگیرم،
وااااااااااااای آب قـند بدیـد
...........................
یکی از فانتزیام اینه که یه زن بگیرم اسمش ستاره باشه بعد سرش یه هوو بیارم اسم اونم ستاره باشه بعد برم یه گوشه ی اتاق بی‌خیال بشینم و جنگ ستارگان ببینم !
..........................
فانتزی هام اینه روزا که پشه ها خوابن بری بالا سرشون ویز ویز کنی
...........................
یکی از فانتزیای من اینه که سیگارمو با فندک زیپو روشن کنم بعد فندک رو پرت کنم پشت سرم پمپ بنزین منفجر بشه منم خونسرد بیام طرف دوربین از کادر خارج بشم
..........................
یکی از فانتزیام اینه که یکی از شلوارهای قدیمیمو برای شستن ببرم توی حموم بعد همینجور که دارم جیباشو چک میکنم که چیزی توش نباشه بصورت ناباورانه ای از قسمت فوقانی جیب پشت شلوار یه مغز پسته از قدیم (دوره کیلویی 10000 تومان) بیفته و غلتان غلتان روی زمین و در حال حرکت بگیرم و بردارمش و قبل اینکه کسی بخواد منو بعنوان محتکر لو بده مثل یه حبه بندازمش بالا و همینجور مِلَچ مُلوچ کنان در افق محو بشم !
............................
یکی از فانتزیام اینه که از بانک زنگ بزنن بگن شما برنده شدید ! منم با لبخندی تلخ بگم حتما خونه برنده شدم یا ویلا یا شایدم صد میلیارد پول نقد یا ? هیییییییی ! بدید به فقرا ?
بعد بگن نه دیوونه تو پراید برنده شدی !!!!!
بعد دیگه از شدت خوشحالی سکته کنم و به رحمت ایزدی بپیوندم
...........................
یکی از فانتزیام اینه که اسم دخترمو بزارم مروارید ، مامانش هم که اسمش صدفه ، حتما منم جلبکم !
کلا یه خانواده دریایی درست کنیم
...........................
یکی از فانتزیام اینه که یه روزی علم به جایی برسه که بشه غیب بشیم بعد من برم خونه آقای فلانی ببینم پسر/دختر آقای فلانی از صبح تا شب چه غلطی میکنه که بابام این همه دوسش داره و از تعریف میکنه !
..........................
یکی از فانتزیام اینه که:
یه کیف دستی مردونه پیدا کنم که توش پر از تراول و چک باشه به ارزش 5/6میلیارد
منم روحیه انسان دوستیم گل کنه بگردم صاحبشو پیدا کنم بعد یارو از امانت داری من خوشش بیاد و بگه بیا دختر منو بگیر منم در کمال ناباوری قبول کنم
میگی چقدر بی جنبم نه عزیز من
اون موقع که کیفو پیدا کردم نخواستم که پولو خرج کنم ولی اون موقع که دخترشو گرفتم خیلی راحت پولارو خرج میکنم
مثل اینکه میگن هلو بپر تو گلو
بعله بعله یه همچین آدم باهوشیم من
................................
?ک? دیگه از فانتز?ام ا?نه که با دوستام برم کوهستان بعد تو ?ه برف و بوران من پام بشکنه و د?گه نتونم حرکت کنم و به اونا بگم بر?د و منو ا?نجا ول کنید و شما با?د خودتونو نجات بد?د ? بعد اونا بگن که ما تورو تنها نم?ذار?م و بعدش من بگم شما خودتونو نجات بد?د ? منو رها کن?د ? بعد دوستام برن و منو تنها بذارن ?
بعد چند ساعت دوستام تو کوهستان گم بشن و ?ه ش?ر کوهستان وحش? بهشون حمله کنه و اونا فرار کنن و موقع فرار تو بن بست گ?ر کنن بعد دق?قا لحظه ا? که ش?ره م?خواد حمله کنه صدا? ?ه شل?ک ب?اد و ش?ره ب?فته و در پشت اون صحنه من با ?ه تفنگ که داره ازش دود خارج م?شه و ?ه پا? مجروح وا?ستادم ?
خورشید به رنگ نارنج? داره پشت سرم غروب م?کنه !
اصغر فرهادی برو از خدا بترس



کلمات کلیدی :