استفاده از اختیارات تأیید هویت یک حساب تغییر تنظیمات هماهنگسازی خواندن تنظیمات هماهنگسازی فعالیت به عنوان تأییدکننده? اعتبار حساب مدیریت فهرست حسابها کشف حسابهای تعریفشده تغییر وضعیت Wi-Fi نمایش هشدارهای سیستمی ارسال اطلاعیههای ماندگار مدیریت بلوتوث برقراری اتصالهای بلوتوثی
com.tencent.mm.location.permission.SEND_VIEW
خواندن تنظیمات حذف میانبر افزودن میانبر تغییر تنظیمات کلی سیستم ویرایش اطلاعات آشنایان تغییر یا حذف محتویات کارت حافظه جلوگیری از خاموش شدن صفحه? نمایش کنترل لرزش گوشی خواندن پیامک خواندن اطلاعات آشنایان ضبط صدا شروع خودکار هنگام روشن شدن گوشی تغییر تنظیمات صدا دسترسی کامل به اینترنت دسترسی به برنامههای در حال اجرا گرفتن عکس موقعیت دقیق(به کمک GPS) موقعیت تقریبی ( با استفاده از شبکه? تلفن همراه) مشاهده? وضعیت شبکه
جالبترینش اینها هستند: ویرایش اطلاعات آشنایان تغییر یا حذف محتویات کارت حافظه خواندن پیامک خواندن اطلاعات آشنایان ضبط صدا دسترسی کامل به اینترنت دسترسی به برنامههای در حال اجرا گرفتن عکس موقعیت دقیق(به کمک GPS) موقعیت تقریبی ( با استفاده از شبکه? تلفن همراه)
از سریعالقلم کردن نویسندگان و حل مشکل ناشران خاص تا هزینه 100 میلیونی برای سگهای زرد
حالا این که یک دفعه دو عدد نوازنده پشت کرده به وطن را از آن طرف کره زمین با هزینه بیت المال آوردند در قطعه هنرمندان دفن کردند نشان می دهد که نوازندگی در نیویورک به اندازه یک نشان درجه یک هنر می ارزد مخصوصا اگر آن نوازنده سگی از نوع زرد باشد! در این صورت حتی هزینه کفن و دفن را هم خود وزارت ارشاد می دهد. هزینه ای که حتی به خیلی از بزرگان فرهنگ و ادب و سینمای ما داده نشد و اگر پرداخت نمی کردند، پای جنازه به قطعه هنرمندان نمی رسید.
شاید بنا است که هر هنرمندی آن طرف فوت کرد جسدش را بیاورند این طرف. پس احتمالا تا پایان دولت یازدهم در قطعه هنرمندان میتوانیم سنگ قبوری با این مضامین مشاهده کنیم:
* آن بلک کت!(black cat) برادر شغال و هنرمند وطن بود که ما قدرش ندانستیم. (سنگ نبشته قبر دو طبقه برادران مرحوم کامران و هومن - هزینه انتقال: 210 میلیون تومان)
* آآآآآی گلادیاتو ها به سر قبر من ار می آیید به سهتارم که همین گوشه فتاده لطفا دس نزنید بزنید فحش دهم! فحش رکیک (سنگ نبشته محسن نامجو - هزینه انتقال جسد: 530 میلیون تومان)
* ای تویی که موهات بور بود چشم حسود ازت دور بود تو که جهیزیه ات جور بود چرا عاقبت من توی گور بود (متن سنگ قبر امیر تتلو-هزینه انتقال جسد: رایگان)
* دنیای فانی یک اَکَدِمی برای آرتیستی ماست هر که در این حلقه نیست فارغ از ماجراست (سنگ نبشته فائقه آتش?ن/گوگوش - هزینه انتقال جسد: نیم میلیارد)
به راست و دروغ ادعای امریکا کاری ندارم. ولی وقتی در روزنامه کیهان خواندم، کاخ سفید از تهران برای کمک، به بازگشت «رابرت لوینسون»، همان مامور بازنشسته FBI که به ادعای آنها در سال 2007 هنگام انجام یک سفر تجاری به کیش، مفقود شد، درخواست کمک کرده. بی اختیار دلم پر کشید به سوی لبنان، چهاردهم تیر ماه 1361، شمال بیروت، پست ایست و بازرسی فالانژها در "برباره". چهار دبپلمات ایرانی، از خودروی سیاسی سفارت پایین کشیده شدند و ...
بی اختیار نگاهم نزدیک به ده سال روی روزنامه غلطید و جلو آمد. چه تقارنی، آن زمان هم مثل حالا ظریف در وزارت خارجه فعال بود. گویا تاریخ تکرار می شود. امریکایی ها که دستشان از همه جا برید، متوسل به مکر شدند و با ارسال پالس، خواستار آزادی گروگان های خود در لبنان. همان لبنانی که حاج احمد متوسلیان، سید محسن موسوی، تقی رستگار مقدم و کاظم اخوان در آن مفقود شدند. وقتی اولین گروگان آنها با کمک هاشمی رفسنجانی و صحنه گردانی ظریف آزاد شد، خبر دادند چهار دیپلمات شما همان روز اسارت توسط مارونی ها به شهادت رسیدند. ولی هنوز به واسطه گری ایران محتاج، لذا وعده دادند به پیگیری و ارسال خبر دقیق تر.
اما هم اینکه آخرین گروگان شان، از دست شیعیان لبنان رها شد، برابر سنت همیشگی عهد شکستند و نشان به آن نشان که اگر، هاشمی و ظریف پشت گوششان را دیدند، از امریکایی ها هم خبری شد!
حالا بجای هاشمی، خلفش بر مسند ریاست جمهوری تکیه زده، هم او که در خلق و خو نیز کم از هاشمی پدر ندارد. و البته ظریف، اینبار در راس وزارت خارجه. امریکا دوباره، به طمع تکرار تاریخ خواهان آزادی عنصر اطلاعاتیِ مفقود خود شده. حتماً باز هم در قبال خبری از حاج احمد و یاران در بندش!
کسی نیست در جواب اینهمه وقاحت، خواستار سرزنشِ این موجود خود برتر بین باشد؟ آیا کسی هست این بار نیز با طناب پوسیده کاخ سفید، به درون چاه نرود؟ و یا حداقل اگر قرار است فعالیتی در جهت بدست آوردن اطلاعات از لوینسون نماید، اقدام را موکول به دریافت خبر سلامت و آزادی حاج احمد و یارانش کند؟ تا از تکرار تاریخ پرهیز گردد؟ 31 سال است خانواده های چشم انتظار دیپلمات ها، حتی یک خبر از عزیزان خود ندارند. در حالی که به یقین امریکا از اسارت آنها در چنگ فرزند حرامزاده خویش آگاه است. حال آنکه به اقرار خود، دوبار در سالهای 2010 و 2011 از سلامت جاسوس خویش، آگاهی یافته اند.
میدانید در قطب شمال گرگ هارا چطور شکار میکنند؟ روی تیغه ای خون ریخته و ان را در قالب یخی قرار میدهند و در طبیعت رها میکنند.گرگ ان را میبیند-خون را.لیس میزند.یخ اب شده و تیغه زبان گرگ را میبرد.گرگ خون بیشتری میبیند و تصور میکند شکار خوبی بدست اورده...بیشتر لیس میزندوخون خود را میخورد...ان قدر از گرگ خون میرود ک توسط خودش میمیرد.و این کاری است که ماهواره با شما میکند...خودت خودت را میکشی تصور میکنی گرگ دانایی هستی ولی تو قربانی یک سیستم کثیف شدی. لقمه هایمان را حرام نکنیم.دجال را از خانه ها بیرون کنیم.