هرگاه دانش انسان افزون شود، بر ادبش افزوده و بیم وی از پرودگارش، دو چندان شود . [امام علی علیه السلام]

جهت اطلاع از تنظیمات و ویــــرایش این قالب اینجا را کلیک کنید.

.:: کلیک کنید ::.

جوان گفت: زیارت بخوانید..

پیرمرد گفت: سواد ندارم..

جوان شروع کرد به خواندن.. سلام داد به معصومین تا امام عسکری (ع)..

جوان پرسید: امام زمانتان را می شناسید؟

پیرمرد جواب داد: چرا نشناسم؟!

جوان گفت: پس سلام کنید..

پیرمرد مرد دستش را روی سینه اش گذاشت و گفت:

«السلام علیک یا حجه بن الحسن العسکری»

جوان با لبخندی مهربانانه گفت:

« و علیک السلام و رحمه الله و برکاته»...



کلمات کلیدی :

ملتی که ستایش نمیشود.
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/12:: 6:53 عصر

پیامبر صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏ آله : :

لَنْ تُقَدَّسَ اُمَّةٌ لایُؤْخَذُ لِلضَّعیفِ فیها حَقُّهُ مِنَ الْقَویِّ غَیْرَ مُتَعْتِـعٍ؛

ملّتی که نتوان در میان آنان بدون دلهره، حقّ ضعیف را از قوی گرفت، هرگز قابل ستایش نیست.

تحف العقول، ص 142 / حکمت نامه پیامبر اعظم صلَّی الله علیه و آله و سلّم :ج 12 ، ص
334



کلمات کلیدی :

اول ایرانگردی بعد جهانگردی.
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/12:: 6:52 عصر
افسران - اروپا!! نه اینجا کشور خودمونه

یکی از شهرهای شمالی استان کرمانشاه ومرکز شهرستان پاوه است که در مجاورت مرز ایران-عراق قرار دارد. به دلیل ساختار پلکانی، پاوه ملقب به شهر هزارماسوله است.

پاوه از مناطق زیبای استان کرمانشاه است که در گذشته به اورامانات معروف بوده است. نام پاوه را به «پاو» سردار یزدگرد سوم - آخرین پادشاه ساسانی - منسوب می دانند که جهت جلب حمایت اکراد، روانه این منطقه‌شد و مورد احترام اهالی قرار گرفت. بعدها به خاطر تجلیل از آن سردار، این ناحیه را پاوه نامیدند



کلمات کلیدی :

از آمپول میترسی اینو ببین!
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/12:: 6:50 عصر
افسران - مهمان حبیب خداست حتی اگز ....

شما بیا و قضیه آر پی جی 60 داخل بازوی رزمنده دوران دفاع مقدس را برای جوانان امروز توجیه کن .تا سند تصویری نشان ندهی کسی قبول نمیکند تیری که با صدای سوتش همه سنگر میگیرند صاف به درون بازوی رزمنده آذری زبان میرود و ایشان تنها لبخند میزند و میگوید مهمان حبیب خداست حتی اگر آرپی جی 60 باشد.



کلمات کلیدی :

زبل خان در سوریه
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/12:: 6:43 عصر

افسران - دلیل اصلی عقب نشینی اوباما از جنگ.



کلمات کلیدی :

به اینا میگن لوطی!!!
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/10:: 11:44 عصر

در صفحه 326 کتاب رجال کشّی که از مهم‌ترین منابع رجالی ما است،آمده که :
 
أنّ عدّتاً مِن اهل الکوفة کَتَبوا إلی الصّادق علیه السلام فقالوا انّ المُفضّل یجالس الشّتار و اصحابَ الحَمام.

عده‌ای نامه نوشتند به امام صادق(ع) و گفتند که مفضل بن عمر (یکی از اصحاب امام) با لات و

لوت‌ها و کفتربازها می‌چرخد...

http://s4.picofile.com/file/7826948595/01_pt_mp_rangmagazone.jpg

شما نامه‌ای به مفضل بنویس تا خودش را جمع و جور کند. بالأخره برای تیپ علما و اصحاب شما این جریان

خوب نیست. حضرت نامه نوشتند و سرش را هم مهر و موم کردند و گفتند این را به دست مفضل برسانید.

امام نامه را به دست یک سری از بزرگان اصحاب دادند تا به مفضل برسانند.آنها می‌روند کوفه نامه را

می‌دهند به مفضل.او نیز نامه امام را باز می‌کند و جلوی بقیه شروع می‌کند به خواندن.

امام فرموده بودند:

بسم الله الرّحمن الرّحیم، این لیست خرید من است بخر و بیاور.

اینها تعجب می‌کنند که این چه نامه‌ایست. صورت مسئله چه بود و این نامه چیست.

دارَ الکتاب إلی الکُل.

نامه را می‌چرخانند همه می‌بینند که لیست خرید است.

و لم یذکُر قلیلاً و لاکثیراً بِما قالوا فیه.

امام چیزی از بحثی که مفضل با کفتربازها می‌چرخد، نیاورده است.

مفضل به این‌ها می‌گوید به هر حال امام لیست خرید داده چه کار می‌کنید؟

(کمک می‌کنید تا تهیه کنیم؟)

هذا مالُ العَظیم حتی ننظر و نجمع و نَحمِل الیک و لم نُدرک الا نراک بعد نَنظُر فی ذلک.

می‌گویند که خوب این پول زیادی می‌خواهد.خلاصه‌ اینکه ما اول باید برویم یک سری کمیسیون‌های اقتصادی

تشکیل دهیم و مطلب را بررسی کنیم.جلساتی با هم می‌گذاریم و نتیجه جلسات را به تو می‌گوییم.بعداً

بررسی می‌کنیم که این صورت خرید امام را چه طور بخریم...

و أرادوا الانصراف این را می‌گویند و می‌روند.فَحَبسهم لغذائِه

همین که می‌خواهند بروند مفضل می‌گوید: نه! ناهار را باشید و بعد بروید.

و وجّه المفضل الی اصحابه الذین سَعَوا بهم.

بعد مفضل می‌رود همان قومی که به آنها سعایت شد، همان کفتربازها را می‌آورد!!!

فجائوا فقرأ علیهم کتابَ ابی‌عبدالله علیه السلام.

برای آنها نامه امام را می‌خواند و می‌گوید امام نامه نوشته است. این نامه امام‌تان است،چه کار می‌کنید؟

قبلَ أن یَفرُقَ هولاءِ من الغذات

می‌روند و هنوز غذای آن مهمان‌ها تمام نشده برمی‌گردند و پول‌ها را جلوی مفضل و اینها می‌ریزند.

فقال لهم المفضل تأمرونی ان اطرُدَ هولاء مِن عندی؟

مفضل می‌گوید : شما می‌گویید من اینها را از دور خودم برانم!!!؟

تَظُنون ان الله تعالی یحتاج الی صلاتِکم و صومِکم.

گمان‌تان بر این است که خدا محتاج نماز و روزه شماست؟ کار امام را راه بیندازید!!!



کلمات کلیدی :

اندر حکایت وکلای عزیز!!!
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/10:: 11:39 عصر

دختر در کتابخانه دانشگاه مشغول مطالعه بود
پسر جوانی اومد کنارش و در گوشش گفت میتونم اینجا بشینم
دختر با صدای بلند گفت: "من امشب خونه ات نمیام"
همه دانشجویان که در کتابخانه بودند با تعجب به پسر نگاه کردند و پسرک شرمنده شد رفت و در گوشه ای نشست مشغول مطالعه شد
پس از مدتی دختر وسایلش را جمع کرد وقتی داشت از کتابخانه خارج میشد رفت و در گوش پسر گفت من روانشناسی خوندم میدونم کاری کردم خجالت زده بشی
پسر بلند داد زد :"اوه یک شب 200 دلار زیاده"
همه دانشجوها با نفرت به دختر نگاه کردند
پسرک چشمکی زد و گفت منم حقوق میخونم میدونم چطور بی گناه رو گناهکار کنم



کلمات کلیدی :

 

افسران - تسلیت شهادت امام صادق علیه السلام

 

سلام من به بقیع و به تربت صادق
سلام من به مدینه به غربت صادق
سلام من به مدینه به آستان بقیع
سلام من به بقیع و کبوتران بقیع
سلام من به مزار معطّر صادق
که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع



کلمات کلیدی :

آماده برای پرواز
نویسنده : samir
تاریخ : 92/6/10:: 11:14 عصر

افسران - ای شیخ پروازت به کجاست ؟!!

میدانم که آماده شده ای برای پرواز،اما شاید برای این پرواز فرودی نباشد و سقوط در راه باشد.

مواظب باش که سکوی پرواز تو کجا هست ، به زیر پاهایت بنگر ، هنوز رد خون جوانان این وطن ، از آرویوبرزن گرفته تا آن بزرگ مرد 8 ساله جنگ 8 ساله مان باقیست.

مبادا خیانت کنی و خونها را پایمال کنی چه بسا که خود را پایمال خواهی دید و از گذشتگان عبرت بگیر.



کلمات کلیدی :

بسمه تعالی

چند روز پیش برای کار کردن به مکانی رفتم،در آنجا متوجه شدم که کار کردن در آین مکان به شدت با آموزه های دینی  من مغایر است و شرایط گناه هم محیا هست.

پس برای ترک آن مکان مجبور به گفتن دروغی بسی بزرگ شدم و الان بسیار پشیمانم که چرا برای ترک یک گناه گناه دیگری را انجام دادم.

این مطلب را در اینجا درج کردم تا اشتباه من عبرتی شود برای دوستان دیگر.

از خداوند بزرگ و مهربان میخواهم که مرا بخاطر غفلت از یادش ببخشد و به من این توفیق را بدهد که هیچ گاه از یادش غافل نشوم و از شما دوستان نیز التماس دعا دارم.

 

 

 

 

 



کلمات کلیدی :

<   <<   46   47   48   49      >